پروژهی سید خراسانی که تقریبا از سال
1370 در ایران کلید خورده است یکی از خطرناکترین تئوریهای بنیادگرایانهی
مذهبیِ جمهوری اسلامی است .
همانگونه
که خوانندهی گرامی مطلع میباشد وقایعِ آخرالزمان در مجموعهی رواییِ هر
دو گروه تشیع و تسنن وارد گردیده و همین امر سبب گردیده که جمهوری اسلامی
به منظور بسط امپراطوری شیعی – اسلامی در جهان اسلام و با تطبیقسازیِ
وقایع روایت شده در متون روایی که بر طبق آن و به زعم آنها سید علی
خامنهای به عنوان سید خراسانی و یا یمانی معرفی گردد ( جبهه حق ) و با
سوء استفاده از این واژگان که به زعم جمهوری اسلامی راوی برخورد غرب (
جبهه باطل ) و اسلام مییاشد با رویکردی عوام فریبانه تا در نقش محوری،
جهان اسلام را در دستان خود داشته باشند. پروژهی سید خراسانی که داخل در
طرح عظیمآخرالزمان میباشد با رویکردی اهریمنی سعی وافر دارد با تقدس
بخشیدن به عملکردهای خامنهای ، دو هدف بارز را دنبال نماید .
هدف اول سرکوبِ منتقدان مذهبی و سیاسی
داخل کشور که آنان را عناصر دشمنان خارجی (جبهه باطل) محسوب نموده و بدین
طریق دشمنان داخلی را کنترل و از میان بردارد و هدف دوم بی ثبات نمودن
منطقهی خاورمیانه به عنوان کانون درگیرها ( واقعه آرماگدون) که پیرو آن
حکومت ایران سیادت مذهبی را از آن خود سازد .
آنچه امروز در سوریه و عراق و یمن میگذرد
بی تردید حاصل تفکرات فوق الذکر است . اما آنچه در مورد رهبر متوهم ایران
از یاد نباید برود وابستگی تمام عیار او به چین و روسیه میباشد .
الگوپذیری خامنهای از این دو کشور هر روز در صحنهی سیاسی ایران نمود
بیشتری مییاید . به عبارتی بهتر ، خامنهای نقش مهرهی موثر این دو کشور
در سیاستهای منطقهای آنان میباشد و چه عنوانی بهتر از سید خراسانی که
علاوه بر اینکه مصرف داخلی دارد ، میتواند خامنهای را پیشقراولِ حوادث
منطقه ساخته و هزینههای اجتماعی و سیاسی چین و روسیه را به حداقل خود
برساند .
نکته مهمی که باید به پیروان رهبر متهم
ایران یادآوری نمود آن است که خود فروشی و وابستگی خامنهای به روسیه و
چین با هیچ یک از معیارهای متون کانونی اسلام همخوانی نداشته و در نهایت
کشور ایران به مدل کوچکی از روس و چین مبدل خواهد شد که هماینک در صحنهی
سیاسی نمونه های فراوانی از آن یافت میگردد و آینده ایران را در وضعیتی
بحرانی قرار خواهد داد.
Source :tahlilrooz
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر