۱۳۹۴ دی ۲۰, یکشنبه

نزاع آل سعود و آل ولایت فقیه، بهم ریختن صف‌بندی‌ها در جمهوری اسلامی

سیامک بهاری /
 به آتش کشیدن سفارت عربستان در تهران و حمله به کنسول‌گریِ آن کشور در مشهد٬ به سرعت نگاه‌ها را از اعدام ٤۷ نفر زندانی سیاسی توسط حکومت عربستان به واکنش انتقام‌جویانه‌ی جمهوری اسلامی جلب کرد و منجر به محکومیت بین‌المللی و فشارهای سیاسی و دیپلماتیک جدیدی علیه جمهوری اسلامی ایران گردید.
 اعلام مواضع متناقض سران جمهوری اسلامی در پیِ حمله به سفارت عربستان٬ بار دیگر تشتت و چند دستگی و دعوای بی پایان طرفین جنگ قدرت در ایران را این‌بار به صورتی حادتر نمودار ساخت. در حالی که خامنهای، از  دست انتقام الهی که گریبان سعودی را خواهد گرفت نسبت به حمله به سفارت عربستان در تهران واکنش نشان می‌داد٬ حسن روحانی، از جناح دیگر قدرت٬ شتاب‌زده حمله‌ی معترضان به سفارت عربستان را شدیدا محکوم کرد و آن را آبروریزی دانست.
 در فردای حادثه علی خامنه‌ای در کلاس درس فقه خود با نشان دادن واکنش تتد و کینه توزانه نسبت به دولت عربستان از اشاره و محکومیت حمله به سفارت عربستان بازهم خودداری کرد. وی پیشتر نیز آل سعود را با  کفار قریش” مقایسه کرده بود. چنانکه پیشتر نیز محسن رضایی در جریان حادثه منا عربستان را تهدید به فرستادن به دوران ماقبل صنعتی شدن کرده بود.
 جناح دولت که از رقیب رودست خورده است٬ از زاویه‌ی دیگری٬ وارد عمل می‌شود، تا خود را مبرا کند و در آستانه‌ی انتخابات فاصله بیشتری از جناح خامنه‌ای و اصول‌گرایان بگیرد. در انظار بین‌المللی برای خود آبرویی بخرد و رفتار وحشیانه رقیب را شاهد بی گناهی خویش بگیرد. ابتدا مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری محتاطانه گفت: با توجه به فرمایشات و تذکرات دائمی رهبری درباره نفوذ دشمن، حرکت اخیر میتواند توسط عوامل نفوذی طراحی و پشتیبانی شده باشد.” سپس محمد باقر نوبخت، سخنگوی دولت در کنفرانس مطبوعاتی خود اعلام کرد: موضوع کمی مشکوک است و باید در باره دست‌های پشت صحنه تحقیق شود. وی تعرض به سفارت عربستان را خارج از شان ملت ایران دانست. علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران٬ حمله به سفارت عربستان را “مشکوک” دانسته و بر “رسیدگیِ سریع قضایی به این موضوع و مجازات عاملان آن” تأکید می‌کند. همزمان، نماینده‌ی جمهوری اسلامی در سازمان ملل با سرافکندگی از اتفاقی که افتاده است٬ عمیقا از جانب دولت ایران اظهار تاسف کرد و تاکید کرد دولت با تمام توان با متخلفین برخورد خواهد کرد.
 اما خبرگزاری فارس با خودداری از نسبت “خود سر” و با دانشجو قلمداد کردن حمله کنندگان به سفارت نوشت: آتشگرفتن بخشی از سفارت سعودی در تهران از پیش طراحی شده بود” سپس در وب سایت خبری خود به نقل از یک مقام امنیتی افزود: “آتش در سفارت عربستان قبل از حضور معترضان شعلهور شده بود: دستگاههای امنیتی در حال بررسی این موضوع هستند و تا کنون هم به سرنخهای خوبی رسیدهاند.محسن کاظمینی، فرمانده سپاه رسولالله تهران، ابراز اطمینان می‌کند که: آتشزدن سفارت عربستان توسط حزباللهیها صورت نگرفت: بلکه کاملا سازماندهی شده بود.
 راهپیماییِ مسلحانه بسیج در ارومیه و سخنرانیِ مهدی مهدوی، مسئول نمایندگی ولیفقیه در سپاه آذربایجان غربی٬ سپس سخنرانی علم الهدی نوچه شناخته شده خامنه‌ای در مشهد٬ در مراسم بزرگداشت شیخ نمر  بیان کرد: حمله کنندگان به سفارت عربستان افراطی نبودند، انقلابی بودند” دوگانگی و تناقض رفتار جناح‌های درگیر در جمهوری اسلامی را بیشتر عیان کرد.
 سایت عصر ایران نیز نوشت: حمله به سفارت عربستان، آن طور که برخی میخواهند القا کنند یک اقدام خودجوش مردمی نبود: «در اطراف محل، خودروهای شخصی متعددی با پلاکهای قم و کرج دیده شدهاند که مهاجمان را به آنجا رسانده بودند.نسبت دادن مهاجمین به سفارت عربستان به مصباح یزدی و عدم تکذیب دفتر او نیز بخشی دیگری از همین چند دستگی و سنگین کردن کفه مشکلات رقباست.
 به نقل از وب سایت ایران وایر: “ساعت پنج عصر روز شنبه، یک آگهی کوچک یک خطی در وب سایت «افسران جنگ نرم» منتشر شد: «یکشنبه ساعت ١٥ همگی در مقابل طویله آل صهیون در تهران». وب سایت “افسران جنگ نرم” یکی از سایت‌های مهم اطلاع رسانی درباره تجمع نیروهای حزب‌اللهی محسوب می‌شود. در همان ساعت، علاوه بر این که عکسهای تجمع و حمله به کنسولگریِ عربستان در مشهد پخش می‌شد، نشانیِ سفارت عربستان در تهران هم دست به دست می‌گشت؛ پاسداران، سه راه فرمانیه، خیابان بوستان، خیابان نیلوفر ... ساعت ١۰شب بوقت تهران نخستین جرقه‌ها زده شد٬ برخی کوکتل مولوتوف به دست، به میدان آمدند. با پرتاب کوکتل مولوتوف به سمت ساختمان و شروع آتش‌سوزی، معترضان کاملا بر صحنه مسلط شدند.
 ریشه‌ها و پیشینه‌ها
آتش بیش از سه دهه رقابت و کشمکش دو حکومت فوق ارتجاعی جمهوری اسلامی و عربستان سعودی با اعدام شیخ نمر٬ سپس حملات تلافی جویانه جمهوری اسلامی ایران٬ بیشتر از پیش زبانه کشید و وارد فاز تازه‌ای از تنش‌های غیر قابل پبش‌بینی شد. دو سوی این کشمکش٬ علیرغم تشابهات سیاسی و ایدٸولوژیک حکومتی٬ براساس منافع و اهداف کاملا متضاد به عنوان دو قطب اسلام سیاسی در پی کسب هژمونی در منطقه و بسط گستره قدرت خود هستند. جمهوری اسلامی ایران و حاکمیت عربستان در همه عرصه‌های تعیین کننده‌ی سیاسی٬ اقتصادی و ژٸوپولتیک منطقه رو درروی یکدیگرند. جنگ بر سر میزان تولید و تعیین قیمت نفت، جنگ نیابتی فرساینده در سوریه٬ بحرین٬ یمن و در ادامه آن لبنان و غزه و رقابت بی امان در تعیین هژمونی رهبری شیعه و سنی در جهان، سه عرصه‌ی اصلی جنگ بی امان این دو قطب ارتجاعی است.
 در حالی که جمهوری اسلامی در زیر بار تحریم‌های فلج کننده و ورشکستگی اقتصادی دست و پا می‌زند٬ برای تامین هزینه کمرشکن رقابت های نظامی ـ امنیتی و ماجرجویی سیاسی اش بیش از پیش فشار بیشتری به سفره خالی مردم ایران تحمیل می کند. در عین حال٬ حادتر شدن وخامت اوضاع منطقه در پی قطع رابطه عربستان با جمهوری اسلامی ایران٬ بیشک به انزوای سیاسی اقتصادی شدیدتر حکومت اسلامی در سطوح مختلف منجرخواهد گردید.
 از سوی دیگر٬ عربستان سعودی به نوبه‌ی خود با یکی از عظیم‌ترین کسر بودجه‌های تاریخ خود روبروست. تحمیل ریاضت اقتصادی به مردمی که بر خوانی از ثروت درگیر فقر و بیکاری و فلج اقتصادی‌اند جز با ایجاد فضای رعب و وحشت و سرکوب همه جانبه مردم امکان پذیر نیست. بافت عشیره‌ای٬ فضای بسته و به شدت ارتجاعی٬ فساد و جنگ قدرت و بی پایان شاهزادگان سعودی و اعمال اراده آشکار و نهان آنها در سهم‌خواهیِ قدرت بر متن گسترش جنگ نیابتی در منطقه کل دستگاه حکومتی عربستان را با چالشی جدی روبرو کرده است.
 رو در رویی این قطب ارتجاعی در عین حال سبب تغییر مداوم جهت‌گبری‌های سیاسی در کل منطقه می گردد. قدرت‌نمایی٬ بسیج نیرو٬ تبعات اوج‌گییِ اختلافات و موقعیتِ ویژه‌ی هر کدام از طرفین بر متن تلاطمات ژٸوپلوتیک منطقه بیش از هر وقت دیگر در اوضاع متشتت منطقه تعیین کننده است.
 کفه‌ی قدرت دو طرف منازعه اما در اعمال فشار بر یکدیگر کاملا ناهمگون است. سعودی‌ها با عکس‌العمل سریع دیپلماتیکِ کور کردنِ روزنه هر نوع رابطه٬ نشان دادند که می‌توانند به خوبی از فضای متشنج سیاسی و ابزارهای لازم برای بسیج نیرو علیه جمهوری اسلامی و آنش بیاری های منطقه‌ای آن سود بجویند. از اتکا به رابطه حسنه و متقابل با غرب٬ قدرت لابیگری در میان کشورهای عرب و همچنین در سازمان ملل، تکیه زدن به ذخیره عظیم ارزی٬ اتکا به قدرت حضور در بازار صدور نفت علیرغم کاهش قیمت مداوم آن٬ دست بالا داشتن در مانورهای دیپلماتیک منطقه‌ای به ویژه در اتحادیه عرب و در شورای همکاری خلیج٬ اعمال نفوذ آشکار در سازمان همکاریهای اسلامی و عضویت این کشور در گروه ۲۰ اقتصاد برتر جهان٬ بهره‌گیری کنند.
 نگرانی عربستان با فیصله یافتن توافقات اتمی جمهوری اسلامی با غرب و رفع تحریم‌ها٬ بیم بهبود رابطه آن با غرب و تغییر موزانه توان و قدرت جمهوری اسلامی در جنگ سوریه سبب تندتر کردن آتش‌باریِ دیپلماتیک و سیاسی بر مواضع جمهوری اسلامی گردیده است.
 در مقابل جمهوری اسلامی در پی توافقات اتمی با از دست دادن توان خود در مقابله با “شیطان بزرگ” ضعیف‌تر٬ ضربه‌پذیرتر و بی رمق‌تر از نگه داشتن نقطه اتکاهای منطقه‌ای‌اش٬ دچار انزوای خرد کننده‌تر گردیده است. نمایش توان رزمی موشکی توسط جمهوری اسلامی بلافاصله بعد از حمله به سفارت عربستان تنها ابتکاری بود که جمهوری اسلامی به عنوان بخشی از نمایش بی مایه برای نشان دادن قدرت خود٬ توانست به آن دست بزند.
 ناکارآمدی سیاست‌های غرب
عربستان با بهره‌برداری از حمله به سفارتش در تهران٬ با اعلام قطع هرگونه روابط سیاسی و اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران٬ عملا راه حضور جمهوری اسلامی به عنوان یک طرف حل منازعه سوریه را نیز بست. تعجیل غرب برای پادرمیانی و میانجی‌گری و پیدا کردن راهی برای برون رفت از وضعیت فعلی چندان نتیجه‌ای در بر نداشته است.
غرب به درجه‌ای با کم رنگ کردن اعدام ٤۷ نفر در یک روز و متقابلا محکوم کردن حمله به سفارت عربستان در تهران٬ به دنبال راهی برای گشایشی در این بحران است تا مانع بسته شدن پروسه‌ی سر میز آوردن جمهوری اسلامی ایران٬ عربستان و سوریه گردد. دول غرب و به ویژه دولت آمریکا٬ کل پروژه‌ای را که درباره حل مساله سوریه ساخته‌اند در خطر جدی می‌بیند. با درک وخامت شدید اوضاع در خاورمیانه٬ دولت ترکیه به نیابت از جانب دول غربی به سرعت آمادگی خود را برای پا در میانی اعلام می‌کند. دولت روسیه نیز در اقدامی متقابل می‌پذیرد که ابتکار میانجی‌گریِ میان تهران و ریاض را به دست گیرد.
 دولت عربستان با بسیج متحدین خود برای ترک رابطه با جمهوری اسلامی عملا ابتکار تحت فشار گذاشتن سنگین جمهوری اسلامی را بدست گرفت. هم پیمان کردن کویت٬ اردن٬ عمارات متحده عربی و قطر که همسویی چندانی با سیاستهای ریاض ندارند٬ با احضار سفرای خود و کاهش سطح رابطه تا اعلام قطع رابطه توسط بحرین٬ سودان و جیبوتی٬ عملا عرصه را بر جمهوری اسلامی تنگ کرد. این به هم ریختن توازن قوا٬ مستقیما مساله مذاکرات بحران سوریه را که عربستان سعودی و جمهوری اسلامی بعنوان دو طرف منازعه رو در روی یکدیگرند را تحت تاثیر جدی قرار خواهد داد.
 در عین حال دولت‌های غربی به خوبی دریافته‌اند که سعودی ها ساده‌تر می‌توانند آنان را برای تغییر سیاست نزدیکی به جمهوری اسلام تحت فشار قرار دهند و به نفع خود امتیاز بگیرند. از حضور نظامی دولت‌های غربی بویژه امریکا در منطقه به نفع خود بهره برداری و مواضع خود را تحکیم کنند و با همین پارادوکس میزان ضربه پذیری رابطه با جمهوری اسلامی را افزایش دهند. از سوی دیگر تشدید بحران سیاسی کنونی میزان ائتلاف منطقهای علیه داعش، ضعیف‌تر از پیش خواهد شد.
طبعا آنچه در این میان قربانی سیاستهای ارتجاعی طرفین و هم‌پیمانان ریز و درشت آنان خواهد شد٬ منافع و زندگی و هست و نیست میلیون‌ها مردم گرفتار در چنگال ارتجاعی حکومت‌عای اسلامی از نوع سعودی‌ها و همتای آن جمهوری اسلامی ایران است. میلیون‌ها مردم جنگ زده٬ مصیبت دیده و آواره با بحرانی‌تر شدن منطقه با مصایب غیرقابل تصور دیگری روبرو خواهند شد. سناریوی سیاهی که دول ارتجاعی علیه مردم منطقه چیده‌اند باز هم قربانی بیشتری خواهد گرفت.
در غیاب مبارزه و کنار زدن و به زیر کشیدن حکومت‌های خونریز کنونی٬ آنچه پیش روست بدون هیچ تردید٬ آینده‌ای تاریک و سیاه خواهد بود. بحران کنونی تنها یک پاسخ دارد. متحد شدن و به میدان آمدن مردم منطقه علیه هیولای نکبت‌بار حکومت‌های ارتجاعی و ادامه بهار اتقلابی که توسط همین حکومت‌های خونریز٬ شکوفه نکرده خزان شد. آن روز دیر نیست. اعتراضات مداوم مردم عراق در شهرهای بزرگ و کوچک این کشور٬ علیه تجار دین٬ علیه تقسیم کردن جامعه به شیعه و سنی٬ برای برپایی یک جامعه و مدنی و انسانی راهی است که باید همه‌گیر شود.

Source  :  tahlilrooz

“کمپین لغو نظارت استصوابی” شارلاتان بازی است



 
sarnegoni

بیانیه ای منتشر شده با امضای حدود ۶٠ نفر که اکثرشان اکثریتی توده ای هستند و کسانی مثل عبدالله مهتدی از سازمان ناسیونالیستی زحمتکشان و محسن سازاگارا پاسدار ژورنالیست و اسماعیل خویی شاعر توده ای زده و منصور اسانلو و نوری زاده کذا هم در میان آنها دیده میشوند. اینها کمپینی برای “انتخابات مجلس اسلامی بدون نظارت استصوابی” را اعلام کرده اند که قابل توجه است. به خط سیاسی اینها هرکس دقت کند متوجه میشود که طیف اکثریتی – توده ای و ملی اسلامی و ناسیونالیست ایرانی و ناسیونالیست کرد و سندیکالیست راست در کنار هم قرار گرفته اند و همین نشان میدهد که این طیف ها از یک جنبش طبقاتی واحد سرچشمه میگیرند. این جماعت با آویزان شدن به حکومت دینی و اسلامی نشان میدهند که یک ذره از همان سکولاریسم و حقوق بشر نوع غربی هم بویی نبرده اند. جالب نیست؟ شرکت در انتخابات مجلس اسلامی با شرط حذف نظارت شورای نگهبان؟! بقیه مسائل چه میشود؟ سوگند به نظام و قانون اساسی جمهوری اسلامی و کل سیاستهای حکومت چه میشود؟ اینها حاضرند اگر قبولشان کنند همین فردا به قانون اساسی حکومت سوگند بخورند و قدم به چنین مجلسی بگذارند و یا به نمایندگانش رای بدهند. و میخواهند مردم را به این منجلاب بکشانند؟
این جماعت میدانند که مردم ایران بارها نشان داده اند که عمیقا و قلبا از ولی فقیه و خامنه ای و شورای نگهبان منزجر و متنفرند. و در نتیجه دست در دست کل دوم خردادیها و جناح رفسنجانی و روحانی میخواهند حکومت اسلامی را بدون شورای نگهبان به خورد مردم بدهند. میگویند اگر نظارت شورای نگهبان بر انتخابات مجلس اسلامی و مجلس خبرگان لغو شود جامعه به مسیر درست می افتد! واقعا چنین سیاستی چه چیز جز فریبکاری محض توسط یک مشت شارلاتان سیاسی آبروباخته را نشان میدهد؟ اکثریتی ها و توده ای ها و شرکا نشان میدهند که از گنداب سازشکاری و آویزان ماندن به حکومت کثیف اسلامی نمیتوانند خودرا خلاص کنند. آیا واقعا کار سختی است که انسان بعد از این همه سال بفهمد و ببیند که جمهوری اسلامی و مجلس اسلامی و قانون اساسی جمهوری اسلامی و همه حکومت اسلامی ضد بشریت و ضد کارگر و ضد انسانی است؟ و حتی اگر شورای نگهبان را زیر خاک هم مدفون کنند انتخاباتی که قرار است به این قوانین و نظام کثیف اسلامی کسی سوگند بخورد و وارد مجلسش شود یک حرکت کثیف و لجن و ضد انسانی است؟ مردم ایران همان روزی که شورای نگهبان و ولی فقیه را کنار بزنند صبر نمیکنند که بقیه حکومت و مجلس و انتخاباتش کار خودرا بکنند تا اینها نمانیده مجلسش شوند. فورا دست به کار به زیر کشیدن کل بساط حکومت میشوند. این موضع این جماعت را به گردنشان آویزان خواهیم کرد که حاضرند مدافع و نماینده چنین مجلس و قانون اساسی و نظام کثیفی شوند. همین برای رسوایی خیل چهره های سیاسی بورژوا – ناسیونالیست ایرانی کفایت میکند.


Source  :  rowzane

تبعیض به زندانیان مالی در ندامتگاه مرکزی کرج

ظلم و تبعیض به زندانیان به دلیل ایرادات ساختاری وارد بر نحوه اداره زندان‌های کشور مختص زندانیان سیاسی نیست.
زندانیانی که با جرایم مختلف و عمدتا مالی در بندهای متراکم زندان‌های مختلف کشور به سر می‌برند به دلیل عدم حاکم بودن قوانین و مقررات و غلبه روابط بر ضوابط، قربانی فساد و تخلفات زندان هستند.
به گزارش سحام٬ به عنوان نمونه زندانیان مالی محبوس در بند سالن ۶ ندامتگاه مرکزی کرج مدتی است با روندی مواجهند که خود به طعنه نام زندان غیرانتفاعی را بر آن نهاده‌اند.
حسن ز. وکیل بند این سالن که از متهمان پرونده بزرگ زمین‌خواری در کرج است، با حمایت نادرلو رییس این سالن، تاکنون میلیون‌ها تومان از زندانیان به بهانه احداث و نوسازی سرویس‌های بهداشتی و حمام اخذ کرده است. همچنین به بهانه امور رفاهی هر اتاق باید مبلغ ۱۰۰هزارتومان ماهیانه به حساب یکی از نزدیکان وکیل بند وازیر کنند.
فروش زمان تلفن زندانیان توسط وکیل بند و با همکاری مسوولین زندان و به جیب زدن مبالغ کلان هر روزه از دیگر مسایلی است که زندان غیرانتفاعی ندامتگاه کرج شاهد آن است. عمده زندانیان مالی این زندان کسانی هستند که به دلیل ورشکستگی و بدهکاری در زندان به سر می‌برند و تامین هزینه‌های این‌چنینی برای آنان دشوار است.
دریافت مبالغ کلان به بهانه‌های مختلف در زندان از زندانیان در حالی است که چندی پیش خزانه‌دار شورای شهر تهران پس از بازدید از زندان رجایی‌شهر اعلام کرد، سازمان زندان‌ها ماهیانه برای هر زندانی مبلغ یک میلیون و نهصد و پنجاه هزارتومان بودجه دریافت می‌کند.

Source  :  sahamnews

هیلا صدیقی: مرا در قفس جابجا می‌کردند

هیلا صدیقی، شاعر ایرانی که شامگاه پنجشنبه ۱۷ دی هنگام بازگشت به ایران در فرودگاه «امام» بازداشت و بعد از دو روز به قرار وثیقه آزاد شد، درباره بدرفتاری مأموران با او و شرایط بد زندان توضیحاتی داده است. او می‌گوید با قفس او را در شهر جابجا می‌کردند. صدیقی از مسئولان قضایی و فعالان اجتماعی و فرهنگی خواسته است که به وضع متهمان و زندانیان رسیدگی کنند.
 هیلا صدیقی، شاعر
هیلا صدیقی، شاعر
هیلا صدیقی در صفحه فیسبوکش گزارش داده است که پس از آنکه به حکم دادگاه فرهنگ و رسانه در فرودگاه او را بازداشت کردند، شب اول را در انفرادی بازداشتگاه فرودگاه به صبح رسانده و سپس به بازداشتگاه شاپور منتقل شده است.
هیلا صدیقی می‌نویسد که او را مانند یک جنایتکار در یک قفس از بازداشتگاه فرودگاه به بازداشتگاه شاپور انتقال دادند.
او می‌گوید در بازداشتگاه شاپور در بندی به مساحت چهار متر همراه با هشت زندانی بزهکار «با بدترین و شنیع‌ترین رفتار انسانی» زندانی بوده است.
هیلا صدیقی در انتخابات سال ۱۳۸۸ از میرحسین موسوی، کاندیدای اصلاح‌طلبان حمایت می‌کرد. او اکنون می‌نویسد: « در انتخابات گرایشم را نسبت به یک جریان که آن را به راه خود نزدیک تر دیده‌ام نشان داده‌ام اما هرگز به هیچ چهره سیاسی و هیچ گروه و جریان سیاسی تعهد یا وفاداری برای همیشه ندارم. تعهد و وفاداری من تنها به آبادی و آزادی سرزمینم و حقوق انسانی تمام مردم دنیاست.»
در آذرماه ۱۳۸۹ مأموران وزارت اطلاعات به خانه هیلا صدیقی ریختند و اموال شخصی‌اش را با خود بردند و سپس به‌مدت یک ماه از او بازجویی کردند.او همچنین در اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۰ بازداشت و به زندان اوین منتقل شد اما سپس با سپردن وثیقه آزاد شد. شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی او را در ۲۵ مرداد ۱۳۹۰ محاکمه و به چهار ماه حبس تعزیری محکوم کرد. این حکم به‌مدت پنج سال تعلیقی است.
هیلا صدیقی توضیحاتی درباره اتهاماتش نداده است. او می‌گوید اتهامات وارده را قبول ندارد، اما تا مشخص شدن رأی دادگاه نمی‌تواند درباره جزئیات پرونده قضایی‌اش توضیح دهد.
این شاعر ایرانی در سال ۲۰۱۲ میلادی جایزه هلمن همت دیده‌بان حقوق بشر را به دست آورد.

Source  :  radiozamaneh

معلم اخلاق کابینه احمدی‌نژاد رفسنجانی را به "تکه‌ پاره کردن" تهدید کرد‌


مرتضی آقاتهرانی، عضو جبهه پایداری و نماینده مجلس گفته است اگر می‌توانستند نهی از منکر فیزیکی کنند، خاتمی و رفسنجانی را تکه ‌پاره می‌کردند. وی همچنین گفته که مصباح یزدی نقشی در حمله به لاریجانی در قم نداشته است.
Agha Tehrani
مرتضی آقاتهرانی نماینده مجلس، عضو جبهه پایداری، شاگرد مصباح یزدی و معلم اخلاق کابینه دولت محمود احمدی‌نژاد در تازه‌ترین مصاحبه خود خاتمی و رفسنجانی را تهدید به "تکه پاره" کردن کرده است.
سایت "رمز عبور" گفت‌وگویی با آقاتهرانی انجام داده که سایر رسانه‌ها بخش‌هایی از آن را بازنشر کرده‌اند. از جمله روزنامه "شرق" به بخشی از سخنان او اشاره کرده که در پاسخ به دست داشتن مصباح یزدی در جریان حمله به لاریجانی در قم اظهار کرده است.
وی گفته مصباح یزدی اصلا از جریان حمله به لاریجانی خبر نداشته و رویه او نیز برخورد فیزیکی نیست. آقاتهرانی تاکید کرده که در نهی از منکر نمی‌شود برخورد فیزیکی کرد. او گفته است: «به همين دليل در صحبتی هم که در این باره با آقای هاشمی رفسنجانی کردم گفتم اگر بنا بود امر به معروف و نهی از منکر فيزيکی بکنيم باور کن خاتمی و تو را می‌زديم تکه پاره می‌کرديم.»
به گفته آقاتهرانی، مصباح یزدی چندین بار برای لاریجانی پیام فرستاده و گفته است به او بگویید که در قضیه حمله به او من نه از قبل خبر داشتم و نه حتی همان موقع می‌دانستم که چنین اتفاقی افتاده است.
آقاتهرانی می‌افزاید: «ولی آقای لاريجانی همه برخوردهايش حاکی از اين است که شخص آقای مصباح اين کار را کرده که بسيار برای خودش بد است. برای خود آقای لاريجانی اين کار خيلی زشت است. واقعا دلم می‌سوزد.»

این نماینده مجلس ایران می‌گوید به هنگام حمله به لاریجانی خودش در حرم حضرت معصومه در حال خواندن نماز بوده که عده‌ای از طلاب سراغش می‌روند و می‌گویند سخنرانی لاریجانی به هم خورده و از او می‌خواهند که به جای لاریجانی سخنرانی کند.
او در پاسخ می‌گوید: «گفتم چرا بيايم سخنرانی کنم؟ بعد خيال می‌کنند به هم زده‌ام که حال، خودم بيايم سخنرانی کنم. برو بابا! اين چيزها به من ربطی ندارد. زيارتم را خواندم. بعد که آمدم بيرون، ديدم جمعيت عادی نيست و اصلا ديگر در سالن هم نرفتم.»
سال ۱۳۹۱ در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ۲۲ بهمن، علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی در حالی که در شهر قم سخنرانی می‌کرد، از سوی عده‌ای با مهر و نعلین مورد حمله قرار گرفت.
آن‌طور که خبرگزاری ایلنا آن زمان ماجرا را شرح داده بود، معترضان ابتدا شعارهایی علیه لاریجانی سر دادند. اما هنگامی که با بی‌اعتنایی او روبرو شدند، مهرهای نماز و کفش و نعلین به سویش پرتاب کردند.
پس از این واقعه به گفته آقاتهرانی، مصباح یزدی از او خواسته که دست داشتن شاگردان مصباح در این حمله را تکذیب کند. به همین علت او خودش با خبرگزاری فارس و رجانیوز تماس گرفته و به آنها می‌گوید می‌خواهد مصاحبه کند و در این مصاحبه دست داشتن در حمله به لاریجانی را تکذیب می‌کند.
مرتضی آقاتهرانی در بخش دیگری از سخنانش به ذکر خاطرات خود از دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد پرداخته است. او می‌گوید در زمان ریاست جمهوری احمدی‌نژاد به طور مرتب با او جلسه داشته و عیب‌ها و حسن‌های او را دو طرف یک کاغذ می‌نوشته و به او می‌داده است.
این معلم اخلاق کابینه احمدی‌نژاد گفته است که زمانی به او هشدار داده که دارد شبیه هاشمی رفسنجانی می‌شود و از هر وسیله‌ای برای رسیدن به هدفش استفاده می‌کند.
موج حمله به هاشمی رفسنجانی از زمانی که او اعلام کرد قصد نامزدی در انتخابات مجلس خبرگان را دارد بالا گرفته است. این حملات با اعلام قطعی نامزدی او تشدید شده است. از جمله حمید رسایی نماینده تندوری مجلس چندی پیش نسبت به "فتنه اکبر" هشدار داده است.

Source  :  DW

چون دوست دشمن‌ است شکایت کجا بریم؟!



علی خامنه‌ای رهبر پدیده‌ی جمهوری اسلامی، در میان تعدادی از مردم قم در حسینه‌ی خمینی بار دیگر بر حضور در انتخابات تاکید ورزید و حتا مخالفانِ نظام را نیز به شرکتِ گسترده در انتخابات که همان تاییدِ نظام اسلامی باشد دعوت کرد تا بار دیگر استیصالِ حاکمیتِ خدعه برای آنان که هنوز دل در گرو این حکومت دارند آشکار شود.
اما در کنار این اطوارهای تکراری رژیم اسلامی که در این مواقع و برای اعتبار گرفتن بر هر سازی می‌نوازد و با آن نیز می‌رقصد، عده‌ای هم پیدا شده‌اند قبل از اینکه رهبر اسلامی تقاضایش را بیان دارد به او لبیک گفته و  قصد دارند به شکل اجباری دموکراسی را به حکومتِ جهل و جنون درس داده و بقبولانند، که این در نوع خود بدعتی‌ست چرا که تاکنون آنچه اتفاق افتاده تحمیل دموکراسی بر مردمان بوده است که اکثریت هم این نوع از دموکراسی را نپذیرفته و رد کرده‌اند.
در همین راستا البته متفکرین دیگری که نخواسته‌اند از آزادی‌خواهان کاندیداتورِ انتصاباتِ حاکمیتِ اسلامی با اصطلاخ «درون‌مرز» ، جا بمانند به این فکر رسیده‌اند که با تجویزِ آزادیِ قطره‌چکانی که در هنگام مجلس ششم تجربه‌اش را به همراه داریم، به انتشار بیانیه‌ای در قالبِ  کمپینِ «لغو نظارت استصوابی بر انتخابات» پرداخته‌اند تا حداقل خواسته‌ای برای مرتفع ساختن بحرانِ استبدادِ حاکم به دست آورند و به زعم‌شان اقلا افرادی مردمی به مسندِ امور دست یازند.
بعد از خواندن این بیانیه ابتدا تعجبی شگرف پدید آمد چرا که در زیر نوشته‌ امضای کسانی را دیدم که سابقه‌ی سال‌ها مبارزه با این حکومت را دارند و در قِبل همین مخالفت نام و نانی را نیز برای خود به دست آورده‌اند  که بعد از اندیشه دریافتم که این اسامی اکثرا بعد از این که دسته گل خمینی را بر پیشانیِ ایران و ایرانی نهادند، با تمام مبارزات‌شان نه تجربه‌ی زیستن در سایه‌ی دست‌پخت‌شان را دارند و نه صابون آن به تن‌شان خورده که چنین ساده‌انگارانه  به خود  اجازه‌ی تفکری را می‌دهند، و گرنه حتا اگر قانون بی‌اساس این حکومت را نیز نظری می‌افکند به این نتیجه‌ نمی‌رسیدند.
در اصل چهارم قانون بی‌اساس چنین آمده است که برای تنویر افکاری که امید دارند حقوق پایمال شده توسط جمهوری اسلامی را از خودش بازستانند، می‌نگارم تا شاید اگر تاکنون نخوانده‌اند در اینجا دریابند. نوشته‌اند که:«كليه‌ی قوانين و مقررات مدني، جزائي، مالي، اقتصادي، اداري، فرهنگي، نظامي، سياسي و غير اين‌ها بايد بر اساس موازين اسلامي باشد، اين اصل بر اطلاق يا عموم همه‌ی اصول قانون اساسي و قوانين و مقررات ديگر حاكم‌ست و تشخيصِ اين امر بر عهده‌ی فقهاي شوراي نگهبان است».
نظارت استصوابی جز لاینفک ذاتِ جمهوری اسلامی‌ست حال این که چگونه می‌خواهند این مهم را از این حکومت سلب کنند به جد امری محال‌ست و تنها در صورتی از بین خواهد رفت که این حکومت نیز وجود نداشته باشد و  بی‌گمان این تفکرات که با نام آزادی و دموکراسی هم همراه هست چیزی نیست جز آب‌ریختن به آسیابِ حکومتِ شکنجه و اعدام ، و چه خوب گفته است سعدی : چون دوست دشمن‌ است شکایت کجا بریم؟!

 Source  : tahlilrooz