۱۳۹۷ تیر ۲۸, پنجشنبه

اقبال مرادی فعال علیه اعدام در کردستان عراق ترور شد


                                                        اقبال مرادی فعال مدنی



به گزارش کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران ؛ روز سه شنبه ٢۶ تیرماه ٩٧ اقبال مرادی در شهر پنجوین در کردستان عراق مورد حمله تروریست ها قرار گرفت و جانش را از دست داد. اقبال مرادی فعال سیاسی و پدر زانیار مرادی و عموی لقمان مرادی است که سالها است در زندان زیر حکم اعدام به سر میبرند. اقبال مرادی بدلیل فعالیت گسترده اش علیه اعدام به چهره شناخته شده ای در کردستان ایران و عراق تبدیل شده بود. انگشت اتهام متوجه جمهوری جنایتکار اسلامی است.
کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری این جنایت را شدیدا محکوم میکند و به همسر اقبال، به زانیار و لقمان مرادی، به مردم کردستان و فعالین علیه اعدام صمیمانه تسلیت میگوید.

در چند سال گذشته جمهوری اسلامی و تروریست هایش آزادانه در کردستان عراق و تحت حاکمیت احزاب مرتجع حاکم که دست جمهوری اسلامی را در این منطقه باز گذاشته اند، میچرخند و جنایت میکنند. این احزاب بدلیل دیپلماسی خونین خود در هر جنایتی توسط جمهوری اسلامی در این منطقه شریکند و باید به مردم جوابگو باشند. ده سال قبل نیز اقبال مرادی در کردستان عراق مورد حمله تروریست ها قرار گرفت و مجروح شد.

ما، مردم و احزاب سیاسی آزادیخواه در کردستان عراق را فرا میخوانیم که احزاب حاکم بر کردستانعراق را به دلیل امکانات و تسهیلاتی که در اختیار جنایتکاران جمهوری اسلامی گذاشته اند، تحت فشار قرار دهند و فشار بیاورند که جمهوری اسلامی و مزدورانش از کردستان عراق اخراج شوند.

۱۳۹۷ تیر ۲۷, چهارشنبه

اتهام جدید نسرین ستوده عضویت در کمپین ضد اعدام است



رضا خندان، همسر نسرین ستوده، وکیل زندانی اتهام جدید همسرش را عضویت در کمپین لغو گام به گام اعدام خوانده است. او به دویچه وله می‌گوید، این در حالی است که این کمپین جان حدود ۱۵هزار اعدامی را نجات داده است. 





همسر نسرین ستوده، فعال سرشناس حقوق بشر و وکیل زندانی طی گفت‌وگو با دویچه وله دولت و وزارت اطلاعات را مسئول مستقیم بازداشت همسر خود شناخته است. رضا خندان سه‌شنبه ۲۶ تیر (۱۷ ژوئیه) در حساب کاربری خود در فیس‌بوک نوشته بود، وزارت اطلاعات دستور کتبی بازداشت همسرش را صادر کرده است.

او تأکید می‌کند، حتی اگر دولت بگوید، وزارت اطلاعات "در عمل تحت اختیار دولت نیست" مسئولیت دولت در این زمینه نفی نمی‌شود. به گفته رضا خندان، بازداشت "اکثر یا شاید تمامی وکلا توسط وزارت اطلاعات با هماهنگی قوه قضائیه صورت گرفته است."

او تصریح می‌کند که در پرونده خانم ستوده نیز "وزارت اطلاعات طی نامه‌ای به قوه قضائیه خواستار پیگرد ایشان شده و مسئول مستقیم این اقدام دولت است."

او سه‌شنبه در صفحه فیس‌بوک خود نوشت، برای نسرین ستوده دو پرونده تشکیل شده که در یک پرونده در ۱۳ مهر سال ۱۳۹۵ برای او به طور غیابی پنج سال حبس تعزیری صادر شده است. پرونده دوم نیز از چند ماه پیش باز شد و در دست رسیدگی است.

اتهامات مطرح در دادگاه غیابی بنا بر این یادداشت، از جمله شامل "باز کردن صفحه فیس‌بوک، مصاحبه با رسانه‌های مختلف، ملاقات‌های محرمانه با دیپلمات‌های سفارت‌های خارجی در تهران، عضویت در لگام [لغو گام به گام اعدام]، صدور بیانیه‌هایی در دفاع از محکومین نفاق و گروهک القاعده و حضور در اغتشاش دراویش" می‌شود.

او همچنین نوشت، چند روز پیش در شعبه دوم بازپرسی دادسرای اوین اتهام جدید که عضویت در کمپین لگام است به نسرین ستوده تفهیم شده است. به خانم ستوده گفته شد که به صورت "غیر قانونی" این کمپین را تأسیس کرده و در آن عضویت داشته است.

رضا خندان می‌گوید، این کمپین که شامل عده‌ای از فعالان مدنی و سیاسی می‌شود "بر اساس چارچوب‌های قانون اساسی، اظهار نظر در مورد موضوعات و تبلیغ در مورد ‌آن‌ها" را حق خود می‌داند و فعالیت آن "نمی‌تواند غیر قانونی باشد."

او می‌افزاید، بر اثر فعالیت نهادهای مختلف بین‌المللی و داخلی، از جمله کمپین لگام، در قوانین مبارزه با مواد مخدر اصلاحاتی داده شد که به نجات جان حدود ۱۵هزار محکوم به اعدام در ارتباط با این پرونده‌ها منجر شده است.


Source  :  VOA

۱۳۹۷ تیر ۲۶, سه‌شنبه

ادعای”افزایش درآ مد خانوارها”! بانک مرکزی رژیم رسما دروغ میگوید





این هفته بانک مرکزی جمهوری اسلامی در گزارشی در باره افزایش درآمدها ودخل و خرج خانوارها با نمونه برداری از مناطق شهری را منتشر کرد. این گزارش ادعا کرده:”درآمد ماهانه هر خانوار ایرانی در سال گذشته حدود ٣ میلیون و ۶۶٠ و مخارج او حدود ٣ میلیون و ۵١٠ هزار تومان بود. تفاوت دخل و خرج خانواردر سال ١٣٩۶ به حدود ١۵٠ هزار تومان رسید”.

این گزارش بانک مرکزی رسما علنا دروغ میگوید.

دستمزد کارگران در سال ٩۶ که این گزارش بانک مرکزی بر اساس آن موضوع ادعای افزایش درآمدهای خانوارهای ایرانی را تهیه کرده است،یک دروغ بزرگ و آمارسازی سفارشی برای سفید نمایی از وضعیت فقر و فلاکت تحمیل شده توسط رژیم هار سرمایه داری اسلامی بر گرده کارگران و مردم  در ایران، آن هم در بخش کارکن و شاغل جامعه تهیه شده است. اما میزان افزایش دستمزدهای ٩۶ که این گزارش مورد ادعای بانک مرکزی برای این سال تهیه کرده است، چقدر بود؟به خبر دولت در باره میزان افزایش دستمزد در سال ٩۶ توجه کنید.

*شورای عالی کار ٢۵ اسفند ١٣٩۵ اعلام کرد:حداقل دستمزد کارگران برای سال٩۶ با افزایش ١۴.۵ درصدی به رقم ٩٣٠هزار تومان رسید اما برای سایر سطوح افزایش ١٢درصدی به اضافه روزانه ۶٧۶٨ ریال تعیین شد.دولت و کارفرمایان اعلام کردند که این افزایش حداقل دستمزد ٢١ میلیون کارگر شاغل میشود.

خود همین خبر میزان افزایش دستمزد سال گذشته آمار و گزارش ارائه شده از افزایش درآمد خانوارها توسط بانک مرکزی حکومت را نقض می کند. پررویی و وقاحت این جماعت در دستکاری آمار و تقلایشان برای سفید نمایی از وضعیتی که به مردم تحمیل کرده اند، حد و حصری ندارد.  چند سوال اینجا مطرح میشود.

اول چطور میشود ٢١ میلیون نفر اکثرا کارگران و کارکنان جامعه که خودشان ٢١ میلیون نفر اعلام کرده اند در سال ٩۶ زیر یک میلیون تومان دستمزد میگرند، افزایش درآمد بالای  سه و نیم میلیونی داشته اند. مجلس حکومت خط فقر را در سال ٩۶ در شهرهای بززگ زیر سه میلیون تومان اعلام می کند . این ٢١ میلیون نفر که باز به استناد به  همین گزارش مجلس، زیر خط فقر حقوق گرفته و زندگی می کنند، نه تنها افزایش درآمدی نداشته اند، بلکه معیشت و قدرت خرید و زندگی شان بدتر هم شده است.

دوم این افزایش درآمدها که بانک مرکزی از خانوارهای نمونه شهری تهیه کرده است، شامل چند درصد از مردم ایران میشود؟ ٢١ میلیون نفر با خانواده هایشان بیش از نصف جمعیت کشور را تشکیل می دهند، که حقوق هایشان زیر یک میلیون تومان در سال ٩۶ بوده است. اینها درآمد واقعی شان همان است که مصوبه دستمزدهای سال ٩۶ اعلام کرده است. آمارگران و سفارش دهندگان آمارهای دست ساز برای سفید نمایی از وضعیت فلاکتبار معیشت مردم دست به هر کاری می زنند که دروغهایشان را به  مردم بقبولانند. واقعا اینها شرم و حیا حالی شان نیست. حداقل آمار و ارقامی را که خودشان اعلام کرده اند را هم در آمارگیریها و تهیه گزارشات حکومتی، مبنا قرار نمی دهند.
سوم کدام بخش های جامعه ایران چه کارگری و چه سایر کارکنان جامعه درآمدهای بالای سه میلیون تومان دارند؟ معلمان و پرستاران که دستمزدهایشان تفاوت های اندکی با دستمزدهای کارگران دارد. کدام بخش کارگر و کارکن جامعه این درآمد ها را دارد؟ خود حکومت در این باره آمار و ارقامی ارائه نداده است. جالب است از حقوق بگیران بالای سه و نیم میلیونی در ایران آماری ازشان وجود ندارد. و در این آمارگیریهای بانک مرکزی ظاهرا به اینها مراجعه شده و مبنای گزارش بانک مرکزی این جمعیت حقوق بگیر بالای سه و نیم میلیون تومان بوده است.

قطعا درصد بسیار کوچکی از حقوق بگیران رده بالای بخش های مختلف صنعت و تولید و نفت و گاز، این درآمدهای مورد ادعای بالای سه و نیم میلیونی بانک مرکزی را دریافت می کنند. درصدی که تاثیر آنچنانی در تعریف  شاخص های افزایش درآمدهای کل حانوارها ندارند. درصدی که بخش اعظمشان و عمدتادر دایره شاغلان رده بالای حکومتی و و ابسته به نظام قرار میگیرند. بطور واقعی موضوع آمارگیری بانک مرکزی هم همین درصد بسیار کوچک می باشد که این نهاد رژیم  تلاش دارد، افزایش درآمدهای اینها را ملاکی برای افرایش درآمد های کارگران و کارکنان بخش اعظم جامعه قرارداده و نتیجه گیری بکند که وضعیت دخل و خرج عموم مردم خوب و درآمد خانوارها در سال ٩۶ افزایش بافته است.

این نوع آمارسازی و دستکاری آمارها کار اصلی مرکز آمارو بانک مرکزی و نهادهای زیر مجموعه هایشان می باشد که تصویری از وضعیت واقعی درآمدها و دخل و خرج میلیونها انسان کارکن در این را نمی دهد. مورد مصرف  حکومتی داشته و برای رضایت بیت رهبری و دولت ونهادهای قدرتمند اقتصادی و سیاسی حکومت می باشد. اهداف بانک مرکزی و نهادهای آمارگیری نشان دادن وضعیت “بهبود اقتصاد و معیشت مردم” می باشد، که نه واقعی است و نه از نظر علم آمار و آمارگیری مرجع مستندی می باشد. فقط و فقط مصرف حکومتی دارد و بس. وضعیت معیشت و زندگی و دستمزدهای کارگران و مردم، فقر و فلاکت و گرانی های تحمیل شده هر روزه به مردم، زندگی بخش اعظم جمعیت  ایران را به زیر خط فقر رانده است. دستمزدها به اعتراف باندهای حکومتی کفاف ١٠ روز اول ماه را می کنند. تازه دستمزدهای سال ٩٧ که حکومت ادعا کرده بیش از١٩ درصد افزایش یافته اند. در سال ٩۶ وضعیت خرابتر از امسال نیز بوده است.

دولت روحانی در طول دوسال گذشته بویژه بعد از توافق هسته ای  وعده داده بود که تحریمها برداشته خواهد شد، که دارایی مسدود شده ایران آزاد شده و صرف “رفاه مردم” خواهد شد، که سرمایه گذاریهای خارجی زیاد شده و نهایتا پیش بینی اشتغال دومیلیون نفری در پایان دو سال اول اجرایی شدن برجام را داده بودند. همه اینها دود شده و هوا رفت.

در طول یک سال گذشته اعتراضات کارگران و حقوق بگیران به  دستمزدهای چندین برابر زیر خط فقر، اعتراض به گرانی همه چیز، که چند غاز حقوق کارگران را می بلعد، در سراسر کشور ادامه داشته  و امسال هم ادامه دارد. بزرگترین اعتراضات و اعتصابات کارگران و معلمان برعلیه این وضعیت  ادامه داشته است. کارگران و مردم خیلی زود متوجه شدند که برجام گشایشی در وضعیت معیشت و زندگی آنها بوجود نخواهد آورد، بلکه اوضاع بدترهم خواهد شد.

بحران اقتصادی حکومت، تشدد و در هم ریختگی و بی افقی حکومت در برابر اعتراضات جاری در جامعه، که از قضا بعد از توافق هسته ای رژیم با غرب اوج بیشتری گرفته است، بدرست کل حکومت را نشانه گرفته است. با برجام وبی برجام، با گزارشات و آمارهای سفارشی و دستکاری شده نمیشود،مردم معترض را راضی کرده و به خانه  فرستاد. نگاهی به فضای اعتراضی از دیماه سال گذشته  تا به اعتراضات جاری کارگران و مردم که در بخش های مختلف در جریان است، نشان می دهد که کارگران و مردم ایران وارد مبارزه ای جدی تر و سراسری تر برعلیه حکومت شده اند. تنها راه پایان دادن به این همه فقرو فلاکت؛ وزندگی چندین برابر زیر خط فقر، برای پایان دادن به همه مصائب و معضلات، به زیر کشیدن کل بساط حکومت سرمایه داران؛ دزدان وقاچاقچیان اسلامی سرمایه داری در ایران می باشد. و مردم مشغول این کارند. دیر یا زود انقلاب با شکوه مردم حکومت جانیان اسلامی سرمایه را به زیر خواهد شد.

محمد شکوهی

٢۴ تیر ١٣٩٧، ١۵ ژوئیه
Source  :rowzane

از دل امپراتوری دروغ، امپراتوری فساد سربرآورد


                                                                       ابوالفضل فاتح:



افشای لیست شرکت های دریافت کننده ارز نشان داد کشور بیش از آن که با بحران ارزی مواجه باشد با بحران عقلی مواجه است. رهبری انقلاب سیاست کلان تدوین می کند، مجلس قانون تصویب می کند، سران قوا پیوسته نشست برگزار می کنند، رییس جمهور کابینه تشکیل می دهد، وزارت نفت برای افزایش چند بشکه نفت چانه زنی های فراوانی با کشورهای رقیب به انجام می رساند، وزارت خارجه با کشورهای مختلفی مذاکره می کند تا بپذیرند در شرایط تحریم در قبال نفت، به ایران ارز اختصاص بدهند، دوباره با کشورهای دیگری مذاکره می شود یا ترفندهای مختلفی به کار بسته می شود تا این ارزها از طریق چند بانک نه چندان معتبر با کاستی هایی به ایران منتقل شود، آنگاه مدیرانی نالایق یا خائن یا شریک دزد و صاحب منافع این ارز را که محصول واگذاری امتیازات فراوان از حیثیت کشور است، به نورچشمی ها یا شرکت های مجعول برای کالاهای غیر ضرور یا در اساس غیر واقعی اختصاص داده اند. این اگر بحران عقلی یا خیانت نیست پس چیست؟

در هر دلار، اشک یتیم و گلوی تشنه خرمشهر و بی خانمانی های سیستان و شکاف دست کارگران کوره پزخانه ها و زنان بی سرپرست و شکم های گرسنه و کلیه های فروخته شده و خون مرزداران و …. مهمتر از همه آبروی دین و میهن نهفته است. باید این ارزهای بر باد رفته حتی اگر کابین زناننشان شده، به خرانه بازگردد، بی عقلان از صحنه ی مدیریت به فوریت استعفا داده و یا کنار بروند و عاملان این دزدی ملی رسوا و به اشد مجازات برسند.

در نوشته قبلی اشاره شد که تحریم ها و فشار جهانی هر چقدر سختگیرانه باشد اما از نظر اقتصادی از شرایط جنگ دشوار تر نیست. تغییر عمده در مولفه های سیاست، مدیریت، نظارت و شرافت و سلامت است. در دوران دفاع مقدس برای اختصاص هر دلار به کالاهای ارزی، سیاست های بسیار سخت گیرانه و متعهدانه ای اعمال می شد و لذا با همه محدودیت ها کشور توانست از آن گردنه ی دشوار عبور کند. متاسفانه در این سالها حاتم بخشی های فراوانی شده و از سوی دیگر نظارت های حقوقی و اطلاعاتی و امنیتی به جای تمرکز بر امور حیاتی بیشتر به حذف سیاسی متمرکز بوده است. فقدان رسانه های آزاد و مستقل و مونوپولی و حزبی گرایی صدا و سیما نیز ناکارآمدی نظارت را افزون ساخت. نتیجه ی سالها بی عدالتی های سیاسی، امروز خود را در فساد و بی تدبیری اقتصادی متجلی ساخته است. انقلاب و نظام متکی بر توده های مردم، در کمال تاسف به انحصار و محاصره آقازاده ها و نورچشمی ها و باندهای سیاسی فاسد و متملق و بی ریشه درآمده است. از دل امپراتوری دروغ، امپراتوری فساد قد علم کرده است. واقعیت های اخیر نشان می دهد، بی تدبیر ها و شکاف های داخلی، شان جهانی ما را تنزل داده و آنان را در مطالبه ی غیر منطقی از ایران جسور کرده است. به جای امتیاز به بیگانه باید درون را اصلاح کنیم و بیش از آنکه نیازمند ارز باشیم نیازمند عقل و شرافتیم.

والسلام
ابوالفضل فاتح
۱۱ تیرماه
Source  : کلمه

آزادی دزدان بیت المال و حبس محاکمه معترضین به بی عدالتی





کلمه – گروه خبر: متهم پرونده ثامن الحجج متواری‌ شد. روز گذشته، ایرنا از قول محسن افتخاری،سرپرست دادگاه های کیفری یک استان تهران، خبر از متواری شدن یکی از متهمان پرونده موسسه مالی و اعتباری ثامن الحجج داد.

مؤسسه مالی و اعتباری ثامن الحجج در سال ۱۳۸۰ تأسیس گردید و از سال ۱۳۸۶ فعالیت خود را آغاز نمود. این مؤسسه مجوز بانک مرکزی را نداشت و سرانجام به دلیل عدم توان مؤسسه در بازپرداخت سپرده‌ها و ورشکستگی در سال ۱۳۹۵ دادستان تهران از تصمیم بانک مرکزی و وزارت تعاون برای انحلال این مؤسسه اعتباری خبر داد و اعلام شد که طبق ماده ۵۵ قانون تعاون، هیئت تسویه امور مالی این تعاونی اعتباری را بر عهده خواهد گرفت.

از اوایل پاییز ۱۳۹۴ به دنبال عدم توان مالی این مؤسسه برای بازگرداندن سپرده‌های مردمی مشکلات این مؤسسه آشکار شد. موارد گوناگون از عدم پرداخت وجه درخواستی از طرف سپرده گذاران مشاهده شد که سپرده گذاران موفق به دریافت وجه نقد از مؤسسه نمی‌شوند و مؤسسه سقفی به میزان ۵۰ یا ۱۰۰ میلیون ریال برای پرداخت به سپرده گذار اعلام می‌کند.

همچنین طبق تصمیم بانک مرکزی عاملیت باز پرداخت طلب سپرده گذاران تعاونی اعتباری ثامن الحجج به عهده بانک پارسیان گذاشته شد. در مرحله اول سپرده‌های سه‌میلیونی، پنج‌میلیونی و ۱۰ میلیون‌تومانی به صاحبان آنها پرداخت خواهد شد. در مراحل بعدی با دریافت فهرست‌هایی که بانک مرکزی به بانک پارسیان ابلاغ خواهد کرد، به ترتیب مابقی سپرده‌ها نیز پرداخت خواهد شد.

این موسسه سه متهم داشته است. متهم ردیف اول که با قرار وثیقه آزاد است، و البته این پرسش مطرح است که چقدر وثیقه برای پرونده دوازده هزار میلیاردی بریده شده است. متهم ردیف دوم، همسر متهم ردیف اول و دختر یکی از ائمه جمعه یکی از شهرستان‌های استان خراسان رضوی است.

بر اساس گزارش‌ها، ابوالفضل میرعلی، مدیر عامل این مؤسسه، سابقه عضویت در هیئت مدیره شرکت نفت، گاز و پتروشیمی «لیسار ماه» را دارد که محمدحسن خامنه‌ای، برادر رهبری، عضو هیئت مدیره آن بوده‌ است.

متهم ردیف سوم این پرونده نیز که رسانه ها دیروز خبر فرارش را منتشر کردند مدتهاست که در جلسات دادگاه حاضر نشده و از کشور خارج شده است. این مساله ایست که رسانه ها و افکار عمومی تا امروز به آن بی توجه بوده اند. نام متهم ردیف سوم هیچ گاه برده نشده و مشخص نیست که او کیست.

پرونده‌های  موسسات مالی به یکی از بحران های مالی و اقتصادی چند سال اخیر تبدیل شده است. بسیاری از وابستگان نظامی و امنیتی و آقازاده ها طی سالهای ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد با تاسیس این موسسه ها بدون مجوز بانک مرکزی اقدام به فعالیت های اقتصادی و گرفتن پول از مردم کردند، اما نهایتا توان یا اراده بازپرداخت پول ها نبود و این موسسات ورشکست شدند. بدنبال اعتراضات مردم خصوصا در مشهد، با اجبار مقامات بالاتر دولت مکلف شد تا بخشی از خسارات مردم را از بودجه عمومی پرداخت کند، مساله ای که باعث بوجود آمدن بحران های مالی بسیاری برای دولت و کشور شد.

از سوی دیگر متهم این پرونده در حالی به راحتی توانست از کشور خارج شود که این روزها قوه قضاییه نگرانی ها و دلمشغولی های بزرگتری دارد. این قوه نگران دختران خیابان انقلاب است و در حال صدور احکام ۲۰ ساله برای آنان، این قوه باید به امور دانشجویان بپردازد و با صدور احکام سنگین حق انتقاد و اعتراض را از آنان بگیرد، فعالان سیاسی و مدنی و روزنامه نگاران را محدود سازد، محدودیت ها و حصرها را ادامه دهد، تلگرام فیلتر کند و اینستاگرام را تهدید به تعطیلی، دختر ۱۷ ساله را در مقابل دوربین بنشاند و در برجام دخالت کند و برای دولت تکلیف مشخص کند و در مورد سوریه و یمن صحبت کند و خلاصه مشغول هرکاری شود جز وظایف ذاتی خود تا متهم چنین پرونده مهمی از کشور فرار کند و این پرونده فساد نیز چون بسیاری از پرونده های دیگر نیمه کاره رها شود و دولت مجبور شود باز از بودجه عمومی بدهی‌های یک موسسه دیگر را پرداخت کرده و فشار بر اقتصاد کشور بیشتر گردد.

نقص حقوق بشر و آزادی اغقاید و بیان توسط رژیم آخوندی

درویشان گنابادی کتک خورده و بازداشت شده درحوادث خیابان گلستان هفتم پاسداران تهران  







در حالیکه دادستان تهران اعلام کرد که احکام قضایی بسیاری از درویشان بازداشتی صادر شده، گزارش‌ها حاکی از شرکت نکردن درویشان در جلسه دادگاه و صدور احکام سنگین علیه آنها است.

عباس جعفری دولت آبادی روز دوشنبه ۲۵ تیر در یک نشست اداری دادستانی تهران گفت که احکام ۲۸۵ نفر از «عوامل آشوب‌های اسفندماه سال گذشته» صادر شده است.

تجمع درویشان گنابادی مقابل کلانتری پاسداران در آخرین روز بهمن ماه سال گذشته در اعتراض به بازداشت یک درویش سالمند، با دخالت ماموران لباس شخصی و نیروهای پلیس به خشونت کشیده شد.

در جریان این درگیری‌ها که تا اول اسفند ادامه یافت، چند مامور پلیس و بسیج کشته، و صدها درویش گنابادی بازداشت شدند. مقام های امنیتی و قضایی بازداشت شدگان را عوامل آشوب می خوانند.

طی روزهای اخیر گزارش های متعددی از صدور احکام سنگین برای درویشان بازداشت شده منتشر شده است؛ از جمله امین سلیمانی،رضا نعمت اللهی و حسام معینی هر یک به ۷ سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق، ۲ سال محرومیت از عضویت در گروه‌ها، رسانه‌ها و فعالیت در فضای مجازی، و ۲سال ممنوعیت خروج از کشورمحکوم شدند. اکبر داداشی به ۶سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق، موسی فضلی‌پور، حسین جشن، امید مهدوی به ۲ سال حبسو کیان نژادحسنی به ۱سال حبس محکوم شدند.

همچنین بنا به حکم دادگاه انقلاب به ریاست قاضی احمدزاده، خانم ها نازیلا نوری، آویشا جلال الدین، سیما انتصاری و شیما انتصاری هر یک به پنج سال زندان محکوم شدند.

صدور این احکام در حالیست که بسیاری از درویشان گنابادی در ماه‌های اخیر به ضرب و شتم در دوره بازجویی، نبود دسترسی به وکیل و نبود دادرسی عادلانه اعتراض کردند. تعدادی از درویشان نیز از حضور در دادگاه به دلیل رعایت نشدن حقوق قانونی خود خودداری کردند. برخی دیگر از درویشان نیز پرسش‌های عقیدتی و برخی موارد مطرح شده در کیفرخواست را مصداق تفتیش عقاید دانسته و از حضور در دادگاه خودداری کردند.

در ماه‌های گذشته اخبار نگران کننده‌ای از نقض حقوق درویشان زندانی منتشر شده که واکنش نهادهای بین‌المللی را به همراه داشته است. از جمله فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر روز ۲۶ اردیبهشت، با اشاره به محاکمه درویشان گنابادی بازداشت‌شده همراه با «پنهان کاری»، این اقدام را «مضحکه‌ عدالت» و «نقض آشکار موازین بین‌المللی» خواند.

وزارت خارجه آمریکا نیز اسفند ماه سال گذشته ضمن محکوم کردن سرکوب درویشان گنابادی، به مرگ مشکوک یکی از این دراویش در بازداشتگاه واکنش نشان داد و آن را نگران کننده توصیف کرد

Source  :  VOA

شرح با شما