من و خمینی رو در رو
غلام عسگری
خونِ جوانانِ وطن چون رودها روان کردهای، ای شیخ بدکردار
از ابتدا به نام خدا و رسول دروغ و تزویر و ریا بنا کردهای، ای شیخ بدکردار
در ره اهداف شومِ بیگانه بر ملک و ملت خیانت کردهای، ای شیخ بدکردار
هر چه ملت نثارِ قَدمت کردند توبه نادانی لگد کرده ای، ای شیخ بدکردار
گفتی آقای خود باشید و در آرامش شب و روز را بر ما حرام کردهای، ای شیخ بدکردار
گفتی نان و آب و مسکن مجانی آن نشد جان و شرف ملت را مجانی کردهای، ای شیخ بدکردار
آنچه به یادگار بعد از تو باقی خواهد ماند قبرستان و زندان و ویرانی فراوان کردهای، ای شیخ بدکردار
استقلال و آزادی که بود خواسته ملت هر چه داشتیم تو فنا کردهای ای شیخ بدکردار
ملت دائم در عزا و ماتم و زاری همه را داغدارکردهای، ای شیخ بدکردار
مستضعفین و کارگران و کشاورزان را محرومتر از پیش کردهای، ای شیخ بدکردار
لاتها و قدارهبندان و قاتلینِ حرفهای را وزیر و وکیل و سردارکردهای، ای شیخ بدکردار
ما آگاهیم ز که دستور گرفتهای و بهر چه آمدهای و چنان کردهای، ای شیخ بدکردار
آنچه شد بر ملت ایران جفا کردهای، ای شیخ بدکردار
امام شدی و به ماه بردنت و چون نازل شدی وطن را ویران کردهای، ای شیخ بدکردار
بیگانگان چه سر خوشند ز آمدنت چون کار آنها را آسان کردهای، ای شیخ بدکردار
به خیال خود این جنگ بود نه انقلاب که چنین ملت را تار و مار کردهای، ای شیخ بدکردار
چرا که بدتر از اشغالگران بر ملک و ملت خسارت وارد کردهای، ای شیخ بدکردار
رحم به صغیر و کبیر نکردی و مال ملت را غارت کردهای، ای شیخ بدکردار
دیو چو بیرون رود و فرشته درآید بود شعار ما تو ازصد دیو بدتر بر ما روا کردهای، ای شیخ بدکردار
هر گوشه ز ملک ما در تصرف مشتی دزد حرفهای، این حکم ناروا را تو تایید کردهای، ای شیخ بدکردار
حکم ارتداد دادی به هزاران انسان نیک اندیش چون حاصل انقلاب را مصادره کردهای، ای شیخ بدکردار
به قصد صدور انقلاب جنگ را نعمت دانستی هنگام شکست طلب جام زهرکردهای، ای شیخ بدکردار
صد افسوس از آن خونهای پاک که فدای اهداف شوم خود کردهای ای شیخ بدکردار
تو خود را نایب خدا بر روی زمین میدانی اما خدا را بی اعتبارکردهای، ای شیخ بدکردار
اکنون ملت در حسرت یک لقمه نان لعنت کنند تو را تا ابد چون نان ملت را آجر کردهای، ای شیخ بدکردار
هر چند ظلم پایدار نخواهد بود اما ظلم بسیار کردهای، ای شیخ بدکردار
فریاد امیدوار به فردای آزادیِ وطن هر چند از آن ویرانهای به جا کردهای، ای شیخ بدکردار.
در ره اهداف شومِ بیگانه بر ملک و ملت خیانت کردهای، ای شیخ بدکردار
هر چه ملت نثارِ قَدمت کردند توبه نادانی لگد کرده ای، ای شیخ بدکردار
گفتی آقای خود باشید و در آرامش شب و روز را بر ما حرام کردهای، ای شیخ بدکردار
گفتی نان و آب و مسکن مجانی آن نشد جان و شرف ملت را مجانی کردهای، ای شیخ بدکردار
آنچه به یادگار بعد از تو باقی خواهد ماند قبرستان و زندان و ویرانی فراوان کردهای، ای شیخ بدکردار
استقلال و آزادی که بود خواسته ملت هر چه داشتیم تو فنا کردهای ای شیخ بدکردار
ملت دائم در عزا و ماتم و زاری همه را داغدارکردهای، ای شیخ بدکردار
مستضعفین و کارگران و کشاورزان را محرومتر از پیش کردهای، ای شیخ بدکردار
لاتها و قدارهبندان و قاتلینِ حرفهای را وزیر و وکیل و سردارکردهای، ای شیخ بدکردار
ما آگاهیم ز که دستور گرفتهای و بهر چه آمدهای و چنان کردهای، ای شیخ بدکردار
آنچه شد بر ملت ایران جفا کردهای، ای شیخ بدکردار
امام شدی و به ماه بردنت و چون نازل شدی وطن را ویران کردهای، ای شیخ بدکردار
بیگانگان چه سر خوشند ز آمدنت چون کار آنها را آسان کردهای، ای شیخ بدکردار
به خیال خود این جنگ بود نه انقلاب که چنین ملت را تار و مار کردهای، ای شیخ بدکردار
چرا که بدتر از اشغالگران بر ملک و ملت خسارت وارد کردهای، ای شیخ بدکردار
رحم به صغیر و کبیر نکردی و مال ملت را غارت کردهای، ای شیخ بدکردار
دیو چو بیرون رود و فرشته درآید بود شعار ما تو ازصد دیو بدتر بر ما روا کردهای، ای شیخ بدکردار
هر گوشه ز ملک ما در تصرف مشتی دزد حرفهای، این حکم ناروا را تو تایید کردهای، ای شیخ بدکردار
حکم ارتداد دادی به هزاران انسان نیک اندیش چون حاصل انقلاب را مصادره کردهای، ای شیخ بدکردار
به قصد صدور انقلاب جنگ را نعمت دانستی هنگام شکست طلب جام زهرکردهای، ای شیخ بدکردار
صد افسوس از آن خونهای پاک که فدای اهداف شوم خود کردهای ای شیخ بدکردار
تو خود را نایب خدا بر روی زمین میدانی اما خدا را بی اعتبارکردهای، ای شیخ بدکردار
اکنون ملت در حسرت یک لقمه نان لعنت کنند تو را تا ابد چون نان ملت را آجر کردهای، ای شیخ بدکردار
هر چند ظلم پایدار نخواهد بود اما ظلم بسیار کردهای، ای شیخ بدکردار
فریاد امیدوار به فردای آزادیِ وطن هر چند از آن ویرانهای به جا کردهای، ای شیخ بدکردار.
Source:tahlilrooz
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر