گرچه مسالهی «مردمِ ایران» از
مسالهی «رژیمِ جمهوری اسلامی» جداست، اما «سرنوشتِ» ایرانیان لزوما از
سرنوشتِ جمهوری اسلامی جدا نیست. پس مردمِ ایران اگر میخواهند از جمهوری
اسلامی ضربه نخورند، چارهای ندارند جز اینکه حسابِ خود را از حسابِ این
رژیم جدا کنند.
علیرغم جیغ و جنجالهای لابی، عوامل و
نیروهای امنیتیِ جمهوری اسلامی در آمریکا و اروپا، قانونِ جدیدِ ویزای
ایالات متحده توسطِ باراک اوباما امضا شد. به عنوانِ یک شهروندِ
«ایرانی-آمریکایی» به نظرم تصویبِ این قانون کارِ بسیار درست و بهجایی
بوده، و بنابراین از آن حمایت میکنم.
همچنین، علیرغمِ هیاهوی رسانهایِ لابی و
عواملِ جمهوری اسلامی که حتی در مواردی این شایعه را به دروغ پخش کردند که
ایرانیانِ ساکنِ آمریکا بر اساسِ این قانون با خطرِ «دیپورت» مواجه
میشوند (مثلا «نایاک» با راه انداختنِ «کمپین» علیه این قانونْ به جمعآوریِ پول
از ایرانی-آمریکاییها پرداخت)، باید توجه داشته باشیم که بر اساسِ این
قانونْ شهروندانِ ایرانی-آمریکایی که گرینکارت یا پاسپورتِ آمریکا دارند،
به هیچ وجه هیچ مشکلی نخواهند داشت.
این قانون فقط شاملِ حالِ شهروندان
غیرآمریکایی میشود که در ۵ سالِ گذشته به چهار کشورِ عراق، سوریه، سودان و
ایران مسافرت کردهاند. از این پس چنین افرادی از «امتیاز» – و نه «حق» –
ورودِ بدونِ ویزا به آمریکا برخوردار نخواهند بود، و لازم است پروسهی
دریافتِ ویزا را – که قطعا ساده و کوتاه خواهد بود – طی کنند.
باید این را هم خاطرنشان کرد که ایرانیانِ
اروپا – یعنی شهروندانِ دوگانهی ایران و کشورهای اروپایی – یا آمریکا –
غیرشهروندانِ آمریکا که گرینکارت یا پاسپورتِ آمریکا ندارند – مگر چقدر
بینِ ایران، اروپا و آمریکا در رفت و آمد هستند که گرفتنِ ویزا اینقدر
برایشان دردساز باشد؟ اما بله، قطعا لابیِ جمهوری اسلامی و نیروهای
امنیتیاش دیگر نمیتوانند به راحتی در همه جا رفت و آمد کنند؛ و این بدونِ
تردید برای امنیتِ جهان و شهروندانِ ایرانی در آمریکا بسیار بهتر است.
نکتهی دیگر، دلیلِ اینکه کشورهای
عربستان و پاکستان در این فهرست نیستند این است که آمریکا با این کشورها
توافقنامهی امنیتی و اطلاعاتی دارد؛ و بدین ترتیب مسائلِ امنیتی بهطور
دوجانبه میانِ آنها قابل رهگیری و حل و فصل است؛ اما عراق و سوریه کشورهای
منشاء «تروریسم» هستند، و سودان و ایرانِ تحتِ حکومتِ جمهوری اسلامی نیز در
لیستِ «حکومتهای حامیِ تروریسم» قرار دارند.
نمیشود جمهوری اسلامی سراسرِ منطقهی
خاورمیانه را به هم بریزد و بعد هم انتظار داشته باشد عواملش به راحتیِ
هرچه تمامتر در سرتاسرِ دنیا بچرخند تا جهان را ناامنتر کنند. از این پس
این عواملْ دیگر نمیتوانند راحت و بدونِ حساب و کتابْ میانِ ایران، اروپا و
آمریکا رفت و آمد کنند؛ هم از توبره بخورند و هم از آخور؛ و برای امنیتِ
ایرانیان و جهانیان مشکل ایجاد کنند.
ممکن است بعضی بهانهی ایجادِ موانع بر
سرِ راهِ توسعهی اقتصادی یا صنعتِ جهانگردیِ ایران را مطرح کنند. اما
مشکلِ اولِ ایرانْ ساختارِ اقتصادی و سیاسیِ خودِ نظامِ جمهوری اسلامی است.
این ساختار اگر درست شود – که البته به نظرِ منْ «اصلاحپذیر» نیست، و
چاره تنها «براندازیِ»
آن است – مساله خودبهخود حل خواهد شد. روشنتر بگویم، مشکلِ ایرانْ
«ساختارِ» جمهوری اسلامی است، و نه تحریمها یا مثلا شخصِ خامنهای،
احمدینژاد، روحانی و….
برای یک تاجر یا توریست هم گرفتنِ ویزا
(که سیاستمدارانِ آمریکایی تاکید میکنند روالِ سادهای خواهد داشت) کارِ
چندان دشواری نخواهد بود. ورودِ بدونِ ویزا به آمریکا یک امتیاز است نه یک
حق؛ و امنیتِ جهانی اقتضا میکند که حداقل برای مدتی کسبِ این امتیاز برای
بعضیها دشوارتر شود. به همین سادگی.
گرچه مسالهی «مردمِ ایران» از مسالهی
«رژیمِ جمهوری اسلامی» جداست، اما «سرنوشتِ» ایرانیان لزوما از سرنوشتِ
جمهوری اسلامی جدا نیست. پس مردمِ ایران اگر میخواهند از جمهوری اسلامی
ضربه نخورند، چارهای ندارند جز اینکه حسابِ خود را از حسابِ این رژیم جدا
کنند.
تا کلیت و ساختارِ جمهوری اسلامی برقرار
است، همین بزرگترینِ مشکلات برای مردمِ ایران بوده، هست و خواهد بود؛
مشکلاتی که بحثِ ویزا در مقابلِ آن هیچ است؛ مشکلاتی همچون اعدام و سنگسار و
نقضِ گسترده و سازمانیافتهی حقوقِ بشر، سانسور، حجابِ اجباری، آلودگیِ
آب و غذا و هوا، سرطان و سکته، خشکسالی فزاینده و….
به عنوانِ کسی که خود را پیش و بیش از هر
چیز «شهروندِ جهان» (جهانوطن) میداند، امیدوارم روزی برسد که هیچ مرزی در
جهان وجود نداشته باشد، و تمامِ انسانها در صلح و صفا زندگی کنند (البته
منظورم امیدِ واهی و دروغینِ «ظهورِ امامِ زمان» نیست!). اما تا آن روز
همهی ما انسانها راهِ درازی در پیش خواهیم داشت. به امیدِ آن روز!
Source : tahlilrooz
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر