۱۳۹۴ دی ۲۰, یکشنبه

نزاع آل سعود و آل ولایت فقیه، بهم ریختن صف‌بندی‌ها در جمهوری اسلامی

سیامک بهاری /
 به آتش کشیدن سفارت عربستان در تهران و حمله به کنسول‌گریِ آن کشور در مشهد٬ به سرعت نگاه‌ها را از اعدام ٤۷ نفر زندانی سیاسی توسط حکومت عربستان به واکنش انتقام‌جویانه‌ی جمهوری اسلامی جلب کرد و منجر به محکومیت بین‌المللی و فشارهای سیاسی و دیپلماتیک جدیدی علیه جمهوری اسلامی ایران گردید.
 اعلام مواضع متناقض سران جمهوری اسلامی در پیِ حمله به سفارت عربستان٬ بار دیگر تشتت و چند دستگی و دعوای بی پایان طرفین جنگ قدرت در ایران را این‌بار به صورتی حادتر نمودار ساخت. در حالی که خامنهای، از  دست انتقام الهی که گریبان سعودی را خواهد گرفت نسبت به حمله به سفارت عربستان در تهران واکنش نشان می‌داد٬ حسن روحانی، از جناح دیگر قدرت٬ شتاب‌زده حمله‌ی معترضان به سفارت عربستان را شدیدا محکوم کرد و آن را آبروریزی دانست.
 در فردای حادثه علی خامنه‌ای در کلاس درس فقه خود با نشان دادن واکنش تتد و کینه توزانه نسبت به دولت عربستان از اشاره و محکومیت حمله به سفارت عربستان بازهم خودداری کرد. وی پیشتر نیز آل سعود را با  کفار قریش” مقایسه کرده بود. چنانکه پیشتر نیز محسن رضایی در جریان حادثه منا عربستان را تهدید به فرستادن به دوران ماقبل صنعتی شدن کرده بود.
 جناح دولت که از رقیب رودست خورده است٬ از زاویه‌ی دیگری٬ وارد عمل می‌شود، تا خود را مبرا کند و در آستانه‌ی انتخابات فاصله بیشتری از جناح خامنه‌ای و اصول‌گرایان بگیرد. در انظار بین‌المللی برای خود آبرویی بخرد و رفتار وحشیانه رقیب را شاهد بی گناهی خویش بگیرد. ابتدا مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری محتاطانه گفت: با توجه به فرمایشات و تذکرات دائمی رهبری درباره نفوذ دشمن، حرکت اخیر میتواند توسط عوامل نفوذی طراحی و پشتیبانی شده باشد.” سپس محمد باقر نوبخت، سخنگوی دولت در کنفرانس مطبوعاتی خود اعلام کرد: موضوع کمی مشکوک است و باید در باره دست‌های پشت صحنه تحقیق شود. وی تعرض به سفارت عربستان را خارج از شان ملت ایران دانست. علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران٬ حمله به سفارت عربستان را “مشکوک” دانسته و بر “رسیدگیِ سریع قضایی به این موضوع و مجازات عاملان آن” تأکید می‌کند. همزمان، نماینده‌ی جمهوری اسلامی در سازمان ملل با سرافکندگی از اتفاقی که افتاده است٬ عمیقا از جانب دولت ایران اظهار تاسف کرد و تاکید کرد دولت با تمام توان با متخلفین برخورد خواهد کرد.
 اما خبرگزاری فارس با خودداری از نسبت “خود سر” و با دانشجو قلمداد کردن حمله کنندگان به سفارت نوشت: آتشگرفتن بخشی از سفارت سعودی در تهران از پیش طراحی شده بود” سپس در وب سایت خبری خود به نقل از یک مقام امنیتی افزود: “آتش در سفارت عربستان قبل از حضور معترضان شعلهور شده بود: دستگاههای امنیتی در حال بررسی این موضوع هستند و تا کنون هم به سرنخهای خوبی رسیدهاند.محسن کاظمینی، فرمانده سپاه رسولالله تهران، ابراز اطمینان می‌کند که: آتشزدن سفارت عربستان توسط حزباللهیها صورت نگرفت: بلکه کاملا سازماندهی شده بود.
 راهپیماییِ مسلحانه بسیج در ارومیه و سخنرانیِ مهدی مهدوی، مسئول نمایندگی ولیفقیه در سپاه آذربایجان غربی٬ سپس سخنرانی علم الهدی نوچه شناخته شده خامنه‌ای در مشهد٬ در مراسم بزرگداشت شیخ نمر  بیان کرد: حمله کنندگان به سفارت عربستان افراطی نبودند، انقلابی بودند” دوگانگی و تناقض رفتار جناح‌های درگیر در جمهوری اسلامی را بیشتر عیان کرد.
 سایت عصر ایران نیز نوشت: حمله به سفارت عربستان، آن طور که برخی میخواهند القا کنند یک اقدام خودجوش مردمی نبود: «در اطراف محل، خودروهای شخصی متعددی با پلاکهای قم و کرج دیده شدهاند که مهاجمان را به آنجا رسانده بودند.نسبت دادن مهاجمین به سفارت عربستان به مصباح یزدی و عدم تکذیب دفتر او نیز بخشی دیگری از همین چند دستگی و سنگین کردن کفه مشکلات رقباست.
 به نقل از وب سایت ایران وایر: “ساعت پنج عصر روز شنبه، یک آگهی کوچک یک خطی در وب سایت «افسران جنگ نرم» منتشر شد: «یکشنبه ساعت ١٥ همگی در مقابل طویله آل صهیون در تهران». وب سایت “افسران جنگ نرم” یکی از سایت‌های مهم اطلاع رسانی درباره تجمع نیروهای حزب‌اللهی محسوب می‌شود. در همان ساعت، علاوه بر این که عکسهای تجمع و حمله به کنسولگریِ عربستان در مشهد پخش می‌شد، نشانیِ سفارت عربستان در تهران هم دست به دست می‌گشت؛ پاسداران، سه راه فرمانیه، خیابان بوستان، خیابان نیلوفر ... ساعت ١۰شب بوقت تهران نخستین جرقه‌ها زده شد٬ برخی کوکتل مولوتوف به دست، به میدان آمدند. با پرتاب کوکتل مولوتوف به سمت ساختمان و شروع آتش‌سوزی، معترضان کاملا بر صحنه مسلط شدند.
 ریشه‌ها و پیشینه‌ها
آتش بیش از سه دهه رقابت و کشمکش دو حکومت فوق ارتجاعی جمهوری اسلامی و عربستان سعودی با اعدام شیخ نمر٬ سپس حملات تلافی جویانه جمهوری اسلامی ایران٬ بیشتر از پیش زبانه کشید و وارد فاز تازه‌ای از تنش‌های غیر قابل پبش‌بینی شد. دو سوی این کشمکش٬ علیرغم تشابهات سیاسی و ایدٸولوژیک حکومتی٬ براساس منافع و اهداف کاملا متضاد به عنوان دو قطب اسلام سیاسی در پی کسب هژمونی در منطقه و بسط گستره قدرت خود هستند. جمهوری اسلامی ایران و حاکمیت عربستان در همه عرصه‌های تعیین کننده‌ی سیاسی٬ اقتصادی و ژٸوپولتیک منطقه رو درروی یکدیگرند. جنگ بر سر میزان تولید و تعیین قیمت نفت، جنگ نیابتی فرساینده در سوریه٬ بحرین٬ یمن و در ادامه آن لبنان و غزه و رقابت بی امان در تعیین هژمونی رهبری شیعه و سنی در جهان، سه عرصه‌ی اصلی جنگ بی امان این دو قطب ارتجاعی است.
 در حالی که جمهوری اسلامی در زیر بار تحریم‌های فلج کننده و ورشکستگی اقتصادی دست و پا می‌زند٬ برای تامین هزینه کمرشکن رقابت های نظامی ـ امنیتی و ماجرجویی سیاسی اش بیش از پیش فشار بیشتری به سفره خالی مردم ایران تحمیل می کند. در عین حال٬ حادتر شدن وخامت اوضاع منطقه در پی قطع رابطه عربستان با جمهوری اسلامی ایران٬ بیشک به انزوای سیاسی اقتصادی شدیدتر حکومت اسلامی در سطوح مختلف منجرخواهد گردید.
 از سوی دیگر٬ عربستان سعودی به نوبه‌ی خود با یکی از عظیم‌ترین کسر بودجه‌های تاریخ خود روبروست. تحمیل ریاضت اقتصادی به مردمی که بر خوانی از ثروت درگیر فقر و بیکاری و فلج اقتصادی‌اند جز با ایجاد فضای رعب و وحشت و سرکوب همه جانبه مردم امکان پذیر نیست. بافت عشیره‌ای٬ فضای بسته و به شدت ارتجاعی٬ فساد و جنگ قدرت و بی پایان شاهزادگان سعودی و اعمال اراده آشکار و نهان آنها در سهم‌خواهیِ قدرت بر متن گسترش جنگ نیابتی در منطقه کل دستگاه حکومتی عربستان را با چالشی جدی روبرو کرده است.
 رو در رویی این قطب ارتجاعی در عین حال سبب تغییر مداوم جهت‌گبری‌های سیاسی در کل منطقه می گردد. قدرت‌نمایی٬ بسیج نیرو٬ تبعات اوج‌گییِ اختلافات و موقعیتِ ویژه‌ی هر کدام از طرفین بر متن تلاطمات ژٸوپلوتیک منطقه بیش از هر وقت دیگر در اوضاع متشتت منطقه تعیین کننده است.
 کفه‌ی قدرت دو طرف منازعه اما در اعمال فشار بر یکدیگر کاملا ناهمگون است. سعودی‌ها با عکس‌العمل سریع دیپلماتیکِ کور کردنِ روزنه هر نوع رابطه٬ نشان دادند که می‌توانند به خوبی از فضای متشنج سیاسی و ابزارهای لازم برای بسیج نیرو علیه جمهوری اسلامی و آنش بیاری های منطقه‌ای آن سود بجویند. از اتکا به رابطه حسنه و متقابل با غرب٬ قدرت لابیگری در میان کشورهای عرب و همچنین در سازمان ملل، تکیه زدن به ذخیره عظیم ارزی٬ اتکا به قدرت حضور در بازار صدور نفت علیرغم کاهش قیمت مداوم آن٬ دست بالا داشتن در مانورهای دیپلماتیک منطقه‌ای به ویژه در اتحادیه عرب و در شورای همکاری خلیج٬ اعمال نفوذ آشکار در سازمان همکاریهای اسلامی و عضویت این کشور در گروه ۲۰ اقتصاد برتر جهان٬ بهره‌گیری کنند.
 نگرانی عربستان با فیصله یافتن توافقات اتمی جمهوری اسلامی با غرب و رفع تحریم‌ها٬ بیم بهبود رابطه آن با غرب و تغییر موزانه توان و قدرت جمهوری اسلامی در جنگ سوریه سبب تندتر کردن آتش‌باریِ دیپلماتیک و سیاسی بر مواضع جمهوری اسلامی گردیده است.
 در مقابل جمهوری اسلامی در پی توافقات اتمی با از دست دادن توان خود در مقابله با “شیطان بزرگ” ضعیف‌تر٬ ضربه‌پذیرتر و بی رمق‌تر از نگه داشتن نقطه اتکاهای منطقه‌ای‌اش٬ دچار انزوای خرد کننده‌تر گردیده است. نمایش توان رزمی موشکی توسط جمهوری اسلامی بلافاصله بعد از حمله به سفارت عربستان تنها ابتکاری بود که جمهوری اسلامی به عنوان بخشی از نمایش بی مایه برای نشان دادن قدرت خود٬ توانست به آن دست بزند.
 ناکارآمدی سیاست‌های غرب
عربستان با بهره‌برداری از حمله به سفارتش در تهران٬ با اعلام قطع هرگونه روابط سیاسی و اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران٬ عملا راه حضور جمهوری اسلامی به عنوان یک طرف حل منازعه سوریه را نیز بست. تعجیل غرب برای پادرمیانی و میانجی‌گری و پیدا کردن راهی برای برون رفت از وضعیت فعلی چندان نتیجه‌ای در بر نداشته است.
غرب به درجه‌ای با کم رنگ کردن اعدام ٤۷ نفر در یک روز و متقابلا محکوم کردن حمله به سفارت عربستان در تهران٬ به دنبال راهی برای گشایشی در این بحران است تا مانع بسته شدن پروسه‌ی سر میز آوردن جمهوری اسلامی ایران٬ عربستان و سوریه گردد. دول غرب و به ویژه دولت آمریکا٬ کل پروژه‌ای را که درباره حل مساله سوریه ساخته‌اند در خطر جدی می‌بیند. با درک وخامت شدید اوضاع در خاورمیانه٬ دولت ترکیه به نیابت از جانب دول غربی به سرعت آمادگی خود را برای پا در میانی اعلام می‌کند. دولت روسیه نیز در اقدامی متقابل می‌پذیرد که ابتکار میانجی‌گریِ میان تهران و ریاض را به دست گیرد.
 دولت عربستان با بسیج متحدین خود برای ترک رابطه با جمهوری اسلامی عملا ابتکار تحت فشار گذاشتن سنگین جمهوری اسلامی را بدست گرفت. هم پیمان کردن کویت٬ اردن٬ عمارات متحده عربی و قطر که همسویی چندانی با سیاستهای ریاض ندارند٬ با احضار سفرای خود و کاهش سطح رابطه تا اعلام قطع رابطه توسط بحرین٬ سودان و جیبوتی٬ عملا عرصه را بر جمهوری اسلامی تنگ کرد. این به هم ریختن توازن قوا٬ مستقیما مساله مذاکرات بحران سوریه را که عربستان سعودی و جمهوری اسلامی بعنوان دو طرف منازعه رو در روی یکدیگرند را تحت تاثیر جدی قرار خواهد داد.
 در عین حال دولت‌های غربی به خوبی دریافته‌اند که سعودی ها ساده‌تر می‌توانند آنان را برای تغییر سیاست نزدیکی به جمهوری اسلام تحت فشار قرار دهند و به نفع خود امتیاز بگیرند. از حضور نظامی دولت‌های غربی بویژه امریکا در منطقه به نفع خود بهره برداری و مواضع خود را تحکیم کنند و با همین پارادوکس میزان ضربه پذیری رابطه با جمهوری اسلامی را افزایش دهند. از سوی دیگر تشدید بحران سیاسی کنونی میزان ائتلاف منطقهای علیه داعش، ضعیف‌تر از پیش خواهد شد.
طبعا آنچه در این میان قربانی سیاستهای ارتجاعی طرفین و هم‌پیمانان ریز و درشت آنان خواهد شد٬ منافع و زندگی و هست و نیست میلیون‌ها مردم گرفتار در چنگال ارتجاعی حکومت‌عای اسلامی از نوع سعودی‌ها و همتای آن جمهوری اسلامی ایران است. میلیون‌ها مردم جنگ زده٬ مصیبت دیده و آواره با بحرانی‌تر شدن منطقه با مصایب غیرقابل تصور دیگری روبرو خواهند شد. سناریوی سیاهی که دول ارتجاعی علیه مردم منطقه چیده‌اند باز هم قربانی بیشتری خواهد گرفت.
در غیاب مبارزه و کنار زدن و به زیر کشیدن حکومت‌های خونریز کنونی٬ آنچه پیش روست بدون هیچ تردید٬ آینده‌ای تاریک و سیاه خواهد بود. بحران کنونی تنها یک پاسخ دارد. متحد شدن و به میدان آمدن مردم منطقه علیه هیولای نکبت‌بار حکومت‌های ارتجاعی و ادامه بهار اتقلابی که توسط همین حکومت‌های خونریز٬ شکوفه نکرده خزان شد. آن روز دیر نیست. اعتراضات مداوم مردم عراق در شهرهای بزرگ و کوچک این کشور٬ علیه تجار دین٬ علیه تقسیم کردن جامعه به شیعه و سنی٬ برای برپایی یک جامعه و مدنی و انسانی راهی است که باید همه‌گیر شود.

Source  :  tahlilrooz

“کمپین لغو نظارت استصوابی” شارلاتان بازی است



 
sarnegoni

بیانیه ای منتشر شده با امضای حدود ۶٠ نفر که اکثرشان اکثریتی توده ای هستند و کسانی مثل عبدالله مهتدی از سازمان ناسیونالیستی زحمتکشان و محسن سازاگارا پاسدار ژورنالیست و اسماعیل خویی شاعر توده ای زده و منصور اسانلو و نوری زاده کذا هم در میان آنها دیده میشوند. اینها کمپینی برای “انتخابات مجلس اسلامی بدون نظارت استصوابی” را اعلام کرده اند که قابل توجه است. به خط سیاسی اینها هرکس دقت کند متوجه میشود که طیف اکثریتی – توده ای و ملی اسلامی و ناسیونالیست ایرانی و ناسیونالیست کرد و سندیکالیست راست در کنار هم قرار گرفته اند و همین نشان میدهد که این طیف ها از یک جنبش طبقاتی واحد سرچشمه میگیرند. این جماعت با آویزان شدن به حکومت دینی و اسلامی نشان میدهند که یک ذره از همان سکولاریسم و حقوق بشر نوع غربی هم بویی نبرده اند. جالب نیست؟ شرکت در انتخابات مجلس اسلامی با شرط حذف نظارت شورای نگهبان؟! بقیه مسائل چه میشود؟ سوگند به نظام و قانون اساسی جمهوری اسلامی و کل سیاستهای حکومت چه میشود؟ اینها حاضرند اگر قبولشان کنند همین فردا به قانون اساسی حکومت سوگند بخورند و قدم به چنین مجلسی بگذارند و یا به نمایندگانش رای بدهند. و میخواهند مردم را به این منجلاب بکشانند؟
این جماعت میدانند که مردم ایران بارها نشان داده اند که عمیقا و قلبا از ولی فقیه و خامنه ای و شورای نگهبان منزجر و متنفرند. و در نتیجه دست در دست کل دوم خردادیها و جناح رفسنجانی و روحانی میخواهند حکومت اسلامی را بدون شورای نگهبان به خورد مردم بدهند. میگویند اگر نظارت شورای نگهبان بر انتخابات مجلس اسلامی و مجلس خبرگان لغو شود جامعه به مسیر درست می افتد! واقعا چنین سیاستی چه چیز جز فریبکاری محض توسط یک مشت شارلاتان سیاسی آبروباخته را نشان میدهد؟ اکثریتی ها و توده ای ها و شرکا نشان میدهند که از گنداب سازشکاری و آویزان ماندن به حکومت کثیف اسلامی نمیتوانند خودرا خلاص کنند. آیا واقعا کار سختی است که انسان بعد از این همه سال بفهمد و ببیند که جمهوری اسلامی و مجلس اسلامی و قانون اساسی جمهوری اسلامی و همه حکومت اسلامی ضد بشریت و ضد کارگر و ضد انسانی است؟ و حتی اگر شورای نگهبان را زیر خاک هم مدفون کنند انتخاباتی که قرار است به این قوانین و نظام کثیف اسلامی کسی سوگند بخورد و وارد مجلسش شود یک حرکت کثیف و لجن و ضد انسانی است؟ مردم ایران همان روزی که شورای نگهبان و ولی فقیه را کنار بزنند صبر نمیکنند که بقیه حکومت و مجلس و انتخاباتش کار خودرا بکنند تا اینها نمانیده مجلسش شوند. فورا دست به کار به زیر کشیدن کل بساط حکومت میشوند. این موضع این جماعت را به گردنشان آویزان خواهیم کرد که حاضرند مدافع و نماینده چنین مجلس و قانون اساسی و نظام کثیفی شوند. همین برای رسوایی خیل چهره های سیاسی بورژوا – ناسیونالیست ایرانی کفایت میکند.


Source  :  rowzane

تبعیض به زندانیان مالی در ندامتگاه مرکزی کرج

ظلم و تبعیض به زندانیان به دلیل ایرادات ساختاری وارد بر نحوه اداره زندان‌های کشور مختص زندانیان سیاسی نیست.
زندانیانی که با جرایم مختلف و عمدتا مالی در بندهای متراکم زندان‌های مختلف کشور به سر می‌برند به دلیل عدم حاکم بودن قوانین و مقررات و غلبه روابط بر ضوابط، قربانی فساد و تخلفات زندان هستند.
به گزارش سحام٬ به عنوان نمونه زندانیان مالی محبوس در بند سالن ۶ ندامتگاه مرکزی کرج مدتی است با روندی مواجهند که خود به طعنه نام زندان غیرانتفاعی را بر آن نهاده‌اند.
حسن ز. وکیل بند این سالن که از متهمان پرونده بزرگ زمین‌خواری در کرج است، با حمایت نادرلو رییس این سالن، تاکنون میلیون‌ها تومان از زندانیان به بهانه احداث و نوسازی سرویس‌های بهداشتی و حمام اخذ کرده است. همچنین به بهانه امور رفاهی هر اتاق باید مبلغ ۱۰۰هزارتومان ماهیانه به حساب یکی از نزدیکان وکیل بند وازیر کنند.
فروش زمان تلفن زندانیان توسط وکیل بند و با همکاری مسوولین زندان و به جیب زدن مبالغ کلان هر روزه از دیگر مسایلی است که زندان غیرانتفاعی ندامتگاه کرج شاهد آن است. عمده زندانیان مالی این زندان کسانی هستند که به دلیل ورشکستگی و بدهکاری در زندان به سر می‌برند و تامین هزینه‌های این‌چنینی برای آنان دشوار است.
دریافت مبالغ کلان به بهانه‌های مختلف در زندان از زندانیان در حالی است که چندی پیش خزانه‌دار شورای شهر تهران پس از بازدید از زندان رجایی‌شهر اعلام کرد، سازمان زندان‌ها ماهیانه برای هر زندانی مبلغ یک میلیون و نهصد و پنجاه هزارتومان بودجه دریافت می‌کند.

Source  :  sahamnews

هیلا صدیقی: مرا در قفس جابجا می‌کردند

هیلا صدیقی، شاعر ایرانی که شامگاه پنجشنبه ۱۷ دی هنگام بازگشت به ایران در فرودگاه «امام» بازداشت و بعد از دو روز به قرار وثیقه آزاد شد، درباره بدرفتاری مأموران با او و شرایط بد زندان توضیحاتی داده است. او می‌گوید با قفس او را در شهر جابجا می‌کردند. صدیقی از مسئولان قضایی و فعالان اجتماعی و فرهنگی خواسته است که به وضع متهمان و زندانیان رسیدگی کنند.
 هیلا صدیقی، شاعر
هیلا صدیقی، شاعر
هیلا صدیقی در صفحه فیسبوکش گزارش داده است که پس از آنکه به حکم دادگاه فرهنگ و رسانه در فرودگاه او را بازداشت کردند، شب اول را در انفرادی بازداشتگاه فرودگاه به صبح رسانده و سپس به بازداشتگاه شاپور منتقل شده است.
هیلا صدیقی می‌نویسد که او را مانند یک جنایتکار در یک قفس از بازداشتگاه فرودگاه به بازداشتگاه شاپور انتقال دادند.
او می‌گوید در بازداشتگاه شاپور در بندی به مساحت چهار متر همراه با هشت زندانی بزهکار «با بدترین و شنیع‌ترین رفتار انسانی» زندانی بوده است.
هیلا صدیقی در انتخابات سال ۱۳۸۸ از میرحسین موسوی، کاندیدای اصلاح‌طلبان حمایت می‌کرد. او اکنون می‌نویسد: « در انتخابات گرایشم را نسبت به یک جریان که آن را به راه خود نزدیک تر دیده‌ام نشان داده‌ام اما هرگز به هیچ چهره سیاسی و هیچ گروه و جریان سیاسی تعهد یا وفاداری برای همیشه ندارم. تعهد و وفاداری من تنها به آبادی و آزادی سرزمینم و حقوق انسانی تمام مردم دنیاست.»
در آذرماه ۱۳۸۹ مأموران وزارت اطلاعات به خانه هیلا صدیقی ریختند و اموال شخصی‌اش را با خود بردند و سپس به‌مدت یک ماه از او بازجویی کردند.او همچنین در اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۰ بازداشت و به زندان اوین منتقل شد اما سپس با سپردن وثیقه آزاد شد. شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی او را در ۲۵ مرداد ۱۳۹۰ محاکمه و به چهار ماه حبس تعزیری محکوم کرد. این حکم به‌مدت پنج سال تعلیقی است.
هیلا صدیقی توضیحاتی درباره اتهاماتش نداده است. او می‌گوید اتهامات وارده را قبول ندارد، اما تا مشخص شدن رأی دادگاه نمی‌تواند درباره جزئیات پرونده قضایی‌اش توضیح دهد.
این شاعر ایرانی در سال ۲۰۱۲ میلادی جایزه هلمن همت دیده‌بان حقوق بشر را به دست آورد.

Source  :  radiozamaneh

معلم اخلاق کابینه احمدی‌نژاد رفسنجانی را به "تکه‌ پاره کردن" تهدید کرد‌


مرتضی آقاتهرانی، عضو جبهه پایداری و نماینده مجلس گفته است اگر می‌توانستند نهی از منکر فیزیکی کنند، خاتمی و رفسنجانی را تکه ‌پاره می‌کردند. وی همچنین گفته که مصباح یزدی نقشی در حمله به لاریجانی در قم نداشته است.
Agha Tehrani
مرتضی آقاتهرانی نماینده مجلس، عضو جبهه پایداری، شاگرد مصباح یزدی و معلم اخلاق کابینه دولت محمود احمدی‌نژاد در تازه‌ترین مصاحبه خود خاتمی و رفسنجانی را تهدید به "تکه پاره" کردن کرده است.
سایت "رمز عبور" گفت‌وگویی با آقاتهرانی انجام داده که سایر رسانه‌ها بخش‌هایی از آن را بازنشر کرده‌اند. از جمله روزنامه "شرق" به بخشی از سخنان او اشاره کرده که در پاسخ به دست داشتن مصباح یزدی در جریان حمله به لاریجانی در قم اظهار کرده است.
وی گفته مصباح یزدی اصلا از جریان حمله به لاریجانی خبر نداشته و رویه او نیز برخورد فیزیکی نیست. آقاتهرانی تاکید کرده که در نهی از منکر نمی‌شود برخورد فیزیکی کرد. او گفته است: «به همين دليل در صحبتی هم که در این باره با آقای هاشمی رفسنجانی کردم گفتم اگر بنا بود امر به معروف و نهی از منکر فيزيکی بکنيم باور کن خاتمی و تو را می‌زديم تکه پاره می‌کرديم.»
به گفته آقاتهرانی، مصباح یزدی چندین بار برای لاریجانی پیام فرستاده و گفته است به او بگویید که در قضیه حمله به او من نه از قبل خبر داشتم و نه حتی همان موقع می‌دانستم که چنین اتفاقی افتاده است.
آقاتهرانی می‌افزاید: «ولی آقای لاريجانی همه برخوردهايش حاکی از اين است که شخص آقای مصباح اين کار را کرده که بسيار برای خودش بد است. برای خود آقای لاريجانی اين کار خيلی زشت است. واقعا دلم می‌سوزد.»

این نماینده مجلس ایران می‌گوید به هنگام حمله به لاریجانی خودش در حرم حضرت معصومه در حال خواندن نماز بوده که عده‌ای از طلاب سراغش می‌روند و می‌گویند سخنرانی لاریجانی به هم خورده و از او می‌خواهند که به جای لاریجانی سخنرانی کند.
او در پاسخ می‌گوید: «گفتم چرا بيايم سخنرانی کنم؟ بعد خيال می‌کنند به هم زده‌ام که حال، خودم بيايم سخنرانی کنم. برو بابا! اين چيزها به من ربطی ندارد. زيارتم را خواندم. بعد که آمدم بيرون، ديدم جمعيت عادی نيست و اصلا ديگر در سالن هم نرفتم.»
سال ۱۳۹۱ در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ۲۲ بهمن، علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی در حالی که در شهر قم سخنرانی می‌کرد، از سوی عده‌ای با مهر و نعلین مورد حمله قرار گرفت.
آن‌طور که خبرگزاری ایلنا آن زمان ماجرا را شرح داده بود، معترضان ابتدا شعارهایی علیه لاریجانی سر دادند. اما هنگامی که با بی‌اعتنایی او روبرو شدند، مهرهای نماز و کفش و نعلین به سویش پرتاب کردند.
پس از این واقعه به گفته آقاتهرانی، مصباح یزدی از او خواسته که دست داشتن شاگردان مصباح در این حمله را تکذیب کند. به همین علت او خودش با خبرگزاری فارس و رجانیوز تماس گرفته و به آنها می‌گوید می‌خواهد مصاحبه کند و در این مصاحبه دست داشتن در حمله به لاریجانی را تکذیب می‌کند.
مرتضی آقاتهرانی در بخش دیگری از سخنانش به ذکر خاطرات خود از دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد پرداخته است. او می‌گوید در زمان ریاست جمهوری احمدی‌نژاد به طور مرتب با او جلسه داشته و عیب‌ها و حسن‌های او را دو طرف یک کاغذ می‌نوشته و به او می‌داده است.
این معلم اخلاق کابینه احمدی‌نژاد گفته است که زمانی به او هشدار داده که دارد شبیه هاشمی رفسنجانی می‌شود و از هر وسیله‌ای برای رسیدن به هدفش استفاده می‌کند.
موج حمله به هاشمی رفسنجانی از زمانی که او اعلام کرد قصد نامزدی در انتخابات مجلس خبرگان را دارد بالا گرفته است. این حملات با اعلام قطعی نامزدی او تشدید شده است. از جمله حمید رسایی نماینده تندوری مجلس چندی پیش نسبت به "فتنه اکبر" هشدار داده است.

Source  :  DW

چون دوست دشمن‌ است شکایت کجا بریم؟!



علی خامنه‌ای رهبر پدیده‌ی جمهوری اسلامی، در میان تعدادی از مردم قم در حسینه‌ی خمینی بار دیگر بر حضور در انتخابات تاکید ورزید و حتا مخالفانِ نظام را نیز به شرکتِ گسترده در انتخابات که همان تاییدِ نظام اسلامی باشد دعوت کرد تا بار دیگر استیصالِ حاکمیتِ خدعه برای آنان که هنوز دل در گرو این حکومت دارند آشکار شود.
اما در کنار این اطوارهای تکراری رژیم اسلامی که در این مواقع و برای اعتبار گرفتن بر هر سازی می‌نوازد و با آن نیز می‌رقصد، عده‌ای هم پیدا شده‌اند قبل از اینکه رهبر اسلامی تقاضایش را بیان دارد به او لبیک گفته و  قصد دارند به شکل اجباری دموکراسی را به حکومتِ جهل و جنون درس داده و بقبولانند، که این در نوع خود بدعتی‌ست چرا که تاکنون آنچه اتفاق افتاده تحمیل دموکراسی بر مردمان بوده است که اکثریت هم این نوع از دموکراسی را نپذیرفته و رد کرده‌اند.
در همین راستا البته متفکرین دیگری که نخواسته‌اند از آزادی‌خواهان کاندیداتورِ انتصاباتِ حاکمیتِ اسلامی با اصطلاخ «درون‌مرز» ، جا بمانند به این فکر رسیده‌اند که با تجویزِ آزادیِ قطره‌چکانی که در هنگام مجلس ششم تجربه‌اش را به همراه داریم، به انتشار بیانیه‌ای در قالبِ  کمپینِ «لغو نظارت استصوابی بر انتخابات» پرداخته‌اند تا حداقل خواسته‌ای برای مرتفع ساختن بحرانِ استبدادِ حاکم به دست آورند و به زعم‌شان اقلا افرادی مردمی به مسندِ امور دست یازند.
بعد از خواندن این بیانیه ابتدا تعجبی شگرف پدید آمد چرا که در زیر نوشته‌ امضای کسانی را دیدم که سابقه‌ی سال‌ها مبارزه با این حکومت را دارند و در قِبل همین مخالفت نام و نانی را نیز برای خود به دست آورده‌اند  که بعد از اندیشه دریافتم که این اسامی اکثرا بعد از این که دسته گل خمینی را بر پیشانیِ ایران و ایرانی نهادند، با تمام مبارزات‌شان نه تجربه‌ی زیستن در سایه‌ی دست‌پخت‌شان را دارند و نه صابون آن به تن‌شان خورده که چنین ساده‌انگارانه  به خود  اجازه‌ی تفکری را می‌دهند، و گرنه حتا اگر قانون بی‌اساس این حکومت را نیز نظری می‌افکند به این نتیجه‌ نمی‌رسیدند.
در اصل چهارم قانون بی‌اساس چنین آمده است که برای تنویر افکاری که امید دارند حقوق پایمال شده توسط جمهوری اسلامی را از خودش بازستانند، می‌نگارم تا شاید اگر تاکنون نخوانده‌اند در اینجا دریابند. نوشته‌اند که:«كليه‌ی قوانين و مقررات مدني، جزائي، مالي، اقتصادي، اداري، فرهنگي، نظامي، سياسي و غير اين‌ها بايد بر اساس موازين اسلامي باشد، اين اصل بر اطلاق يا عموم همه‌ی اصول قانون اساسي و قوانين و مقررات ديگر حاكم‌ست و تشخيصِ اين امر بر عهده‌ی فقهاي شوراي نگهبان است».
نظارت استصوابی جز لاینفک ذاتِ جمهوری اسلامی‌ست حال این که چگونه می‌خواهند این مهم را از این حکومت سلب کنند به جد امری محال‌ست و تنها در صورتی از بین خواهد رفت که این حکومت نیز وجود نداشته باشد و  بی‌گمان این تفکرات که با نام آزادی و دموکراسی هم همراه هست چیزی نیست جز آب‌ریختن به آسیابِ حکومتِ شکنجه و اعدام ، و چه خوب گفته است سعدی : چون دوست دشمن‌ است شکایت کجا بریم؟!

 Source  : tahlilrooz

۱۳۹۴ دی ۱۸, جمعه

برکناری معاون امنیتی استانداری تهران در پی حمله به سفارت عربستان

آقای براتلو (نفر وسط)  پیشتر رئیس ستاد انتخابات در استانداری تهران بود.
آقای براتلو (نفر وسط) پیشتر رئیس ستاد انتخابات در استانداری تهران بود.
خبرگزاری ایسنا گزارش داده که وزیر کشور ایران در پی حمله به سفارت عربستان در تهران، صفرعلی براتلو معاون امنیتی استاندار تهران را برکنار کرده است.
صبح جمعه، ۱۸ دی خبر برکناری وی اعلام شد اما خبرگزاری ایسنا می‌گوید این برکناری بخاطر مسایل مربوط به حمله به سفارت عربستان در تهران بوده است.
برکناری این مقام ارشد استانداری تهران از سوی برخی رسانه‌های داخل ایران نشانه‌ای مبنی بر جدیت دولت در برخورد با عوامل حمله به اماکن دیپلماتیک عربستان در ایران تفسیر شده است.
آقای براتلو در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، خبر برکناری خود را تایید کرد و گفت این برکناری با نظر وزیر کشور بوده است. محسن نسج همدانی مدیرکل اموراتباع و مهاجرین خارجی استانداری تهران، به عنوان سرپرست فعلا جایگزین براتلو شده است.
از سوی دیگر با درپیشبودن انتخابات مجلس شورای اسلامی ومجلس خبرگان، انتخاب جانشین آقای براتلو اهمیت مضاعفی پیدا خواهد کرد.
صفرعلی براتلو از مدیران دولت محمود احمدی‌نژاد بود که از فرمانداری شهر ری به ریاست ستاد انتخابات استان و معاونت امنیتی انتظامی استانداری تهران رسید و عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور دولت روحانی او را در این سمت ابقا کرد.
حسین طلا، فرماندار تهران در دولت احمدی‌نژاد و نماینده فعلی تهران در مجلس به این برکناری اعتراض کرده است. او به خبرگزاری فارس گفته که " براتلو بهترین گزینه برای اداره و مدیریت جو امنیتی پایتخت است و با توجه به سابقه مثبت معاون امنیتی استانداری تهران عزل وی در تضاد با آرامش پایتخت در ایام انتخابات استنباط می‌شود."

Source  : VOA

جهاد در کلن و فلاکت دین!

zamanePanahjcogln.JPG










جهاد در کلن! حمله چند صد مرد عرب به زنان آلمانی. این موضوع روز در اروپا است، اروپایی که با مشکل پناه‌جویی گسترده مواجه شده است. پناهجویان اکثرا عرب هستند.
عده‌ زیادی مرد (می‌گویند ۱۰۰۰ نفر!) که گمان می‌رود همه عرب بود‌ه‌اند، در شب تحویل سال نوی میلادی در کلن و چند شهر دیگر آلمان، در محل‌های اجتماع برای جشن، به صورتی سازمان‌یافته به آزار جنسی زنان و غارت اموال آنان پرداخته‌اند. تعرض بسیار گسترده بوده و بنا بر نوشته‌های رسانه‌های مختلف مردم آلمان را برآشفته کرده است. حق دارند برآشفته شوند. به ویژه آنانی برآشفته شده‌اند که به استقبال پناهجویان می‌رفته‌اند، به آنان خوش‌آمد می‌گفته‌اند، علیه نژادپرستی ایستاده‌اند و گفته‌اند آلمان و اروپا می‌تواند و باید پناهنده بیشتری بپذیرد.
شخص نیست که اوباش از میان پناهندگان جدید باشند. شاهدان گفته‌اند که آلمانی خوب صحبت می‌کرده‌اند. اما پناهنده هم که باشند، چیزی در اصل قضیه تغییر نمی‌کند.
هم پناهنده، هم متجاوز. اینها با هم تعارضی ندارند. وقتی پای مرد مسلمان در میان باشد که از بچگی در گوشش خوانده باشند که خدا با اوست و پشت رجولیت‌اش هم ایستاده، و از طرف دیگر دشمنی وجود دارد به اسم غرب و غرب‌زده که همه زنانشان فاحشه هستند و خدا مقرر کرده که او بر آنان پیروز شود، وقتی هم که از سر بدبختی به غرب پناه می‌برد، می‌تواند فکر کند که خدا فرصت خوبی به بنده‌اش داده تا در مملکت فرنگ قدرت اسلام را آشکار سازد.

بزرگترین فلاکت مسلمانان این است که نمی‌دانند تا چه حد مفلوک شده‌اند؛ و جالب است که هر چه مفلوک‌تر می‌شوند بیشتر به حقانیت دینشان می‌چسبند و متعصب‌تر می‌شوند. اکنون در سرتاسر بلاد اسلام جنگ و بحران وجود دارد. با یکدیگر نمی‌سازند و به خون هم تشنه‌اند. اما هر یک از دیگری مسلمان‌تر است.
اسلام بیمار است، بدجوری بیمار است، بیماری‌ای که با جنون همراه است. مشکل بزرگ این دین، خودخواهی نهفته در آن است که به رهبران و پیروانش هم منتقل می‌شود. آنها نمی‌توانند بحران‌زدگی دین را تشخیص دهند و چاره‌‌ای پیدا کنند. رهبران فکر می‌کنند که همه چیز را باید با قدرت حل کرد. عطش قدرت عقل را از اسلام سیاسی دور کرده و وقتی عقل وجود نداشته باشد، مظهر دین یا کهریزک و اوین می‌شود، یا تروریسم داعش، یا شمشمیر جلادان سعودی و یا رجولیت اوباش در کلن.


Source  :gooya

عربستان چهار ایرانی را «به اتهام جاسوسی و تروریسم» محاکمه می کند

گزارش رسانه های عربستان حاکی از آن است که چهار شهروند ایرانی به اتهام «جاسوسی» و «تروریسم» در این کشور محاکمه خواهند شد.
CD53E404-6E3A-4312-9ADA-C3A9C22D94AE_w640_r1_s
خبرگزاری فرانسه روز جمعه، ۱۸ دی، بنقل از روزنامه «عرب نیوز» گزارش داده است که یکی از این ۴ نفر، به اتهام «جاسوسی» و سه تن دیگر به اتهام «تروریسم» در بازداشت بسر می برند.
این روزنامه جزئیاتی بیشتری درباره این افراد ارائه نکرده است.
روزنامه «سعودی گازت» هم با انتشار این خبر، بدون دادن جزئیاتی، نوشته است که این چهار نفر در سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ دستگیر شده اند.
این خبر در حالی در رسانه‌های عربستان انتشار یافته که در روزهای اخیر تنش بین تهران و ریاض پس از اعدام «نمر باقر النمر»، روحانی شیعه منتقد دولت عربستان بالا گرفته است.
به دنبال حملات تند لفظی مقام‌های مذهبی، سیاسی و نظامی ایران به عربستان و همچنین حمله به سفارت و کنسولگری عربستان در تهران و مشهد در ۱۲ دی، ریاض روابط دپیلماتیک و اقتصادی خود را با تهران قطع کرده است.
امروز جمعه ۱۸ دی، تقریبا یک هفته پس از حملات به اماکن دپیلماتیک عربستان در تهران و مشهد و آتش زدن قسمت هایی از آنها، آیت الله امامی کاشانی و احمد علم الهدی، امامان جمعه تهران و مشهد، ضمن آنکه آن حملات را برخلاف «مصالح نظام» توصیف کردند، «نفوذی ها و افراد نادان» یا خود «عربستان» را به دست داشتن در آن حملات متهم کردند.
احمد علم الهدی، امام جمعه مشهد روز جمعه گفت «درحوادث اخیر دولت شیطانی عربستان بهانه جویی کرد و خود در درون سفارت خود آتش افروخت.»
این درحالی است که حسن روحانی، ضمن محکوم کردن اعدام شیخ نمر، حملات به سفارت و کنسولگری عربستان را کار عوامل «خودسر و افراطی» و «تعرض به اقتدار و توهین به نظام» خوانده و از قوه قضائیه خواسته است خارج از نوبت به این پرونده رسیدگی و «آمران و عاملان» آن را مجازات کند.
از سوی دیگر، عربستان در واکنش به حملات به اماکن دیپلماتیک خود علاوه بر قطع روابط دیپلماتیک و اقتصادیش با ایران، گزارش این حملات را به شورای امنیت سازمان ملل نیز داد که به صدور بیانیه محکومیت ایران انجامید.
این کشور همچنین از متحدانش خواست تا واکنش نشان دهند که تاکنون به قطع روابط سودان، سومالی، بحرین، جبیوتی و جزایر کومور با ایران، و فراخواندن سفرای قطر و کویت، همچنین کاهش روابط امارات متحده عربی با تهران به سطح کاردار منجر شده است. اردن نیز سفیر ایران در امان را به وزارت خارجه این کشور احضار کرد.
همچنین در ادامه تلاش عربستان برای محکومیت ایران، قرار است اتحادیه عرب وشورای همکاری خلیج فارس در روزهای شنبه و یکشنبه،۱۹ و ۲۰ دی، جلسات اضطراری تشکیل دهند.
روزنامه «عرب نیوز» روز پنج شنبه بنقل ار عبدالطیف الزیانی، دبیر کل شورای همکاری خلیج فارس نوشت که نشست اضطراری این شورا روز شنبه در ریاض به ریاست عادل الجبیر، وزیر امور خارجه عربستان برگزار می شود.
به گزارش همین روزنامه از قول احمد بن هلی، معاون دبیر کل اتحادیه عرب، نشست فوق العاده این اتحادیه هم به درخواست عربستان، روز یکشنبه در قاهره برای بررسی همین موضوع تشکیل خواهد شد.
شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب پیشتر حملات به اماکن دیپلماتیک عربستان در ایران را محکوم کرده و آن را نقض کنوانسیون‌های بین المللی خوانده بودند.

Source  : nazarnews

هیلا صدیقی، شاعر جوان ایرانی بازداشت شد


هیلا صدیقی، شاعر جوان و از اعضای ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در انتخابات سال ۸۸ به هنگام ورود به ایران در فرودگاه امام خمینی بازداشت شد.
هیلا صدیقی، شاعر ایرانی هیلا صدیقی، شاعر ایرانی
برخی رسانه‌ها از بازداشت هیلا صدیقی، شاعر و عضو سابق ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ خبر داده‌اند.
وب‌سایت کلمه نوشته است که هیلا صدیقی شامگاه پنج‌شنبه (۱۷ دی/ ۷ ژانویه) به هنگام ورود به ایران در فرودگاه امام خمینی بازداشت شده است.


کلمه از تشکیل پرونده علیه صدیقی در دادسرای رسانه و محکومیت غیابی او خبر داده است.
هیلا صدیقی در سال ۸۱ انجمن فرهنگی ادبی نیستان را تأسیس و به عنوان جوان‌ترین دبیر انجمن فرهنگی ـ ادبی ایران آغاز فعالیت کرد. او در سال ۸۵ ستاد انتخاباتی باران را تأسیس کرد و در سال ۸۶ نیز بانی کانون کیمیاداران جوان با هدف حفظ و حیای میراث فرهنگی کشور شد.
صدیقی در سال ۸۷ مسئولیت واحد حقوقی معاونت فرهنگی ـ اجتماعی شهرداری تهران را عهده‌دار بود.
او در سال ۸۸ از اعضای ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی بود.


صدیقی در جریان اعتراض‌‌ها به نتایج انتخابات سال ۸۸ بارها توسط مراجع امنیتی ایران احضار و مورد بازجویی قرار گرفت و در نهایت در سال ۹۰ به ۴ ماه حبس تعلیقی محکوم شد.

 Source  :  DW

۱۳۹۴ دی ۱۷, پنجشنبه

سومالی با ایران قطع ارتباط کرد؛ کومور سفیرش در تهران را احضار کرد

گفته می‌شود که سومالی علاوه بر اخراج هیات دیپلماتیک ایران از "کمیته امداد امام خمینی" هم خواسته تا خاک سومالی را ترک کند.
گفته می‌شود که سومالی علاوه بر اخراج هیات دیپلماتیک ایران از "کمیته امداد امام خمینی" هم خواسته تا خاک سومالی را ترک کند.
در ادامه تنش‌های به وجود آمده میان ایران و کشورهای عربی و آفریقایی، سومالی هم رابطه خود با ایران را قطع کرد و کومور نیز سفیرش را از تهران فراخواند.
رسانه‌های عربی گزارش داده‌اند که دولت سومالی در اعتراض به "دخالت" ایران در امور داخلی این کشور اقدام به قطع رابطه کرده است. این کشور در روزهای گذشته اعلام کرده بود که با مواضع عربستان در مناقشه با ایران همسو است.
خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز قطع رابطه دیپلماتیک سومالی با ایران را تایید کرده است.
گفته می‌شود که سومالی علاوه بر اخراج هیات دیپلماتیک ایران از "کمیته امداد امام خمینی" هم خواسته تا خاک سومالی را ترک کند.
از سوی دیگر مجمع‌الجزایر کومور نیز با محکوم کردن حمله به اماکن دیپلماتیک عربستان در ایران، این اقدام را "تجاوز" نامیده و سفر خود را از تهران فراخوانده است.
پیش از این کشورهای قطر، کویت و اردن نیز سفرای خود را از تهران احضار کردند و علاوه بر عربستان، بحرین، سودان و جیبوتی نیز روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرده‌اند. سودان تحت رهبری عمر البشیر، با ایران قطع رابطه کرد.
امارات نیز سطح رابطه خود را با ایران کاهش داده است.
این تنش‌ها در پی اعدام شیخ نمر، روحانی منتقد شیعه در عربستان و اعتراضات رخ داده در تهران و مشهد که منجر به حمله به اماکن دیپلماتیک عربستان شد، به وجود آمده است.

Source  :  DW

بیشترین زندانیان ایران در استان البرز زندانی‌اند

رییس کل دادگستری استان البرز گفته است که بیش از ۱۰ درصد زندانیان ایران در این استان و مرکز آن، کرج، نگهداری می‌شوند. احمد فاضلیان تعداد این زندانیان را ۲۴ هزار زندانی اعلام کرده که در چهار زندان این استان در حبس به سر می‌برند.
Rajaee Shahr
 امسال استان البرز با پشت سر گذاشتن استان‌های خراسان رضوی و تهران، به صدر جدول دارندگان بیشترین زندانی در ایران رسیده است.
قرار گرفتن زندان‌ها در کنار مناطق مسکونی، حضور مجرمان بعضا خطرناک در سطح استان، مهاجرت خانواده زندانیانی که گاهی علاوه بر داشتن سوابق کیفری، از نظر اقتصادی هم در تنگنا هستند و …، از جمله مواردی هستند که باعث بروز مشکلات و ناهنجاری‌های اجتماعی در استان البرز شده‌اند.
این استان از مهاجر پذیر‌‌ ترین استان‌های ایران است و شمار زیادی «حاشیه‌نشین»‌ هم در آن زندگی می‌کنند. ناهمگونی مهاجران و شرایط نابه‌سامان اقتصادی این افراد باعث شده است تا آمار جرم و جنایت در آن، نسبت به دیگر نقاط ایران بالاتر باشد و در نتیجه، زندانی‌های بیشتری هم داشته باشد.
رییس دادگستری استان البرز با استناد به تراکم بالای زندانیان استان البرز گفته است که «محکومیت‌های حبس {زندانیان} بدون عواقب اجتماعی و معضلات و نگرانی‌های عمیق فردی نبوده و نخواهند بود.»
سه سال پیش هم جانشین فرمانده وقت نیروی انتظامی گفته بود که ۳۵ درصد از جرائم کشور در استان‌های تهران و البرز رخ می‌دهد.
احمدرضا رادان گفته بود: «با توجه به این‌که یک سوم جرائم کل کشور در این دو استان اتفاق می‌افتد، ۳۶ درصد کل تماس‌های ۱۱۰ هم مربوط به استان‌های تهران و البرز است.»
۱۶ آبان ماه امسال، نماینده معاونت راهبردی قوه قضاییه ایران گفت که استان‌های چهار محال و بختیاری، اردبیل، کهکیلویه و بویر احمد و البرز بیشترین تعداد پرونده‌های نزاع و ضرب و جرح را دارند: یک مقام قوه قضائیه: ضرب و جرح، بیشترین جرم در ایران
از سال ۹۱ اما بحث انتقال زندانیان از زندان‌های کرج به دیگر استان‌ها به‌خصوص استان تهران مطرح و به یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های مدیران، مسئولان و نمایندگان کرج در مجلس تبدیل شده است.
در سال‌های گذشته بیش از شش هزار زندانی از زندان‌های استان البرز به استان تهران منتقل شده‌اند و قرار بوده که این انتقال به زندان‌های دیگر، تا سقف ۱۵ هزار نفر انجام شود.
بر اساس آخرین آمار مرکز مطالعات بین‌المللی زندان‌های جهان، تعداد زندانیان ایران، ۲۲۵ هزار و ۶۲۴ نفر اعلام شده است.

Source  :  radiozamaneh

جمهوری اسلامی در برابر اعراب!


 مدت زمان زیادی نیست که از حادثه‌ی منا در مکه می‌گذرد، صفحه های فیسبوک نزدیک به جمهوری اسلامی چه طیفِ بنیادگرا و چه طیفِ اصلاح‌طلب به تنش‌های ضدِ عربی دست زدند تا جایی که بعد از اعدام شیخ نَمَر توسط عربستان سعودی، اسلامیون بنیادگرا و به اصطلاح روشنفکرانِ دینیِ اصلاح‌طلب جرقه‌های راسیستیِ ضد عربی را در لوای جوک، متلک، توهین، تهدید و ارعاب به صورتِ گسترده در شبکه‌های اجتماعی پخش کردند.
«افرادِ خودسر» یا همان خودی‌های لباس شخصیِ جمهوری اسلامی با حرکت خشونت‌آمیزِ حمله به سفارت عربستان سعودی، بشکه‌ی باروتِ تنش بینِ ایران و کشورهای عربی را به انفجار در آوردند. مسلما حرکت لات‌های لمپنِ جمهوری اسلامی همانقدر حساب شده بود که حرکتِ آنها در جهت سرکوب کردن جنبش مردمیِ سالِ هشتاد و هشت.
جمهوری اسلامی؛ بدون ایجاد تنش و انزجار نمی‌تواند به حاکمیتِ دیکتاتوری – مذهبی خود ادامه دهد. بحرانِ جنگِ سوریه و همکاریِ جمهوری اسلامی با رژیم بشار اسد و بزرگ‌نماییِ پاسداران حاضر در صحنه به نام سردار و کشته شدن خفت‌آمیزشان به نام شهید از حربه‌های رسانه‌های اصلاح‌طلب بوده و هست.
در این بین انتصاباتِ فرمایشی و قانونی! جلوه دادنِ  آن با تبلیغاتِ گسترده، مردم را در برابر “انتخاب بین بد و بدتر” دیگری، مجبور به رای دادن می‌کند. جمهوری اسلامی با ایجادِ جنگ، خونریزی، تنش، خوار کردن مردم خود، مسخره کردن اقلیت‌ها، و به وجود آوردنِ جو٘ تنفر از اعراب و هر حربه‌ای استفاده می‌کند تا بر سر قدرت بماند.
قطعِ رابطه‌ی دیپلماتیک بین ایران – عربستان سعودی، و گسترش آن بین دیگر کشورهای مسلمان خبر از تنشی فراگیر در منطقه می‌دهد که مثل همیشه تاوان آن را مردم می‌دهند تا رویای صلح با حضور جمهوری اسلامی در منطقه؛ به کابوسی وحشت‌ناک مبدل شود.

 Source  :  tahlilrooz

۱۳۹۴ دی ۱۵, سه‌شنبه

برای چندمین مرتبه پس از «برجام»، جمهوری اسلامی قوانینِ بین‌المللی را نقض کرد

عماد

امروز سه‌شنبه جمهوری اسلامی از دومین انبارِ موشکِ زیرزمینیِ خود پرده‌برداری کرد. کالای ذخیره‌شده در این انبارْ موشکِ میان‌بردِ نقطه‌زنِ «عماد» است که قابلیتِ حملِ کلاهکِ هسته‌ای را دارد؛ و بدین ترتیب تولید و ذخیره‌اش یکی از قطعنامه‌های شورای امنیتِ سازمانِ ملل که در سالِ ۲۰۱۰ صادر شده را نقض می‌کند.
جمهوری اسلامی کمتر از دو ماه قبل به تاریخِ ۱۰ اکتبر نیز با آزمایشِ عماد قوانینِ بین‌المللی را نقض کرده بود. این آزمایش واکنشِ آمریکا را به دنبال داشت که تهدید کرد تحریم‌های جدیدی بر ضدِ جمهوری اسلامی وضع خواهد کرد. با این وجود، دولتِ اوباما که خواهانِ اجرایی کردنِ «برجام» با جمهوری اسلامی است، هفته‌ی پیش در دقیقه‌ی نود تحریم‌هایی که وزارتِ خزانه‌داریِ آمریکا طراحی کرده بود را بایگانی کرد.
گفتنی است بسیاری معتقدند که برجامِ مذکورْ آمریکا و جامعه‌ی جهانی را به «گروگانِ» رژیمِ جمهوری اسلامی تبدیل کرده؛ به طوری که آنها از ترسِ از دست دادنِ برجام به قانون‌شکنی‌ها و بدکاری‌های دیگرِ این رژیم همچون نقضِ حقوقِ بشر در ایران و جنایت بر ضدِ بشریت در سوریه و ماجراجوییِ نظامی در خاورمیانه اعتراض نمی‌کنند.

Source  :  tahlilrooz

حمله به سفارت عربستان به “انگلیسی‌ها” نسبت داده شد

محافل رسانه‌ای و امنیتی، به‌تدریج تهاجم به سفارت عربستان را مشکوک و حساب شده می‌نامند و موضوع را به اطرافیان یک مرجع تقلید تندرو، انگلیسی‌ها، عوامل نفوذی، مخالفان دولت یا ایادی ریاض نسبت می‌دهند.
SAUDI-SECURITY-IRAN
گرچه عاملان حمله به سفارت و کنسولگری عربستان در تهران و مشهد، نیروهای “خودسر” معرفی شدند اما با گذشت زمان و محکومیت بین‌المللی این تهاجم، مقامات و رسانه‌های جمهوری اسلامی در تلاش معرفی عناصر جدیدی برآمده‌اند.
محمد باقر نوبخت، سخنگوی دولت ایران سه‌شنبه ۱۵ دی در کنفرانس مطبوعاتی هفتگی خود گفت موضوع “کمی مشکوک” است و باید در باره دست‌های پشت صحنه تحقیق شود. نوبخت در عین حال تعرض به سفارت عربستان را خارج از شان ملت ایران دانست.
نوبخت در پاسخ به این سوال که آیا دولت پیش‌بینی حوادث اخیر را نکرده بود، به نامه روحانی به وزیر کشور اشاره کرد: «قوه قضاییه با کسانی که وظایف قانونی خود را انجام ندادند و یا بدون اذن قانونی اقداماتی انجام دادند به شدت برخورد خواهد کرد و وزیر کشور هم وارد عمل می‌شود و گزارشی تهیه می‌کند.»
خبرگزاری ایسنا از قول نوبخت نوشت پلیس باید به دقت حلقه‌ای ایجاد می‌کرد تا از خسارت‌ها پیش‌گیری می‌شد. روز دوشنبه ۱۴ دی، سخنگوی نیروی انتظامی تهران در توضیح رفتار ماموران با مهاجمان گفته بود پلیس خیلی وقت‌ها نمی‌تواند مردم را بزند!

اطرافیان مرجع تقلید قم

وبسایت فرارو در گزارشی می‌نویسد هدایت حمله‌کنندگان به سفارت عربستان در تهران را اطرافیان یکی از به اصطلاح مراجع تقلید تندروی مقیم قم در دست داشتند. در گزارش فرارو آمده که بسیاری از این حمله‌کنندگان از شهر قم و گروهی دیگر از شهر کرج به پایتخت عزیمت کرده بودند و بیشترشان دستگیر شده‌‌اند.
این وبسایت سه‌شنبه ۱۵ دی به نقل از محافل امنیتی نوشت انگلیسی‌‌ها پشت پرده حمله یه سفارت عربستان در تهران هستند: «سلفی‌های شیعه کانال‌های پرهزینه ماهواره‌ای تاسیس کرده‌اند و مرکز اکثر این شبکه‌ها در لندن است.»
خبرگزاری فارس در همین روز به نقل از یک “مقام امنیتی” نوشت آتش‌ در سفارت عربستان قبل از حضور معترضان شعله‌ور شده بود: «دستگاه‌های امنیتی در حال بررسی این موضوع هستند و تا کنون هم به سرنخ‌های خوبی رسیده‌اند.»
محسن کاظمینی، فرمانده سپاه رسول‌الله تهران، یک روز قبل ابراز اطمینان کرده بود که آتش‌زده سفارت عربستان توسط حزب‌اللهی‌ها صورت نگرفت: «بلکه کاملا سازماندهی شده بود.»
سایت عصر ایران می‌نویسد حمله به سفارت عربستان، آن طور که برخی می‌خواهند القا کنند یک اقدام خودجوش مردمی نبود: «در اطراف محل، خودروهای شخصی متعددی با پلاک‌های قم و کرج دیده شده‌اند که مهاجمان را به آنجا رسانده بودند.»

“حریق طراحی شده بود”

مصطفی پورمحمدی‌، وزیر دادگستری ایران روز دوشنبه جزء نخستین مقاماتی بود که تهاجم به سفارت عربستان را به گردن عوامل نفوذی انداخت و گفت: «با توجه به فرمایشات و تذکرات دائمی مقام معظم رهبری درباره نفوذ دشمن، حرکت اخیر علیه سفارت کشور عربستان سعودی می‌تواند توسط عوامل نفوذی طراحی و پشتیبانی شده باشد.»
در گزارش عصر ایران آمده که برای شناسایی مهاجمان “خودسر”، نیازی به مشاهده پلاک‌‌های کرج و قم خودروهای آنها نبود زیرا افراد حاضر در صحنه به حدی خیال‌شان راحت بود که حتی صورت‌های خود را نپوشانده و در چند قدمی پلیس در حال ‌آتش زدن سفارتخانه بودند.
خبرگزاری فارس اما نوشت آتش‌گرفتن بخشی از سفارت سعودی در تهران از پیش طراحی شده بود: «البته عوامل وابسته به سفارت سعودی در داخل ساختمان مقداری عجله به خرج دادند و پیش از آن که دانشجویان به سفارت نزدیک شوند، آتش شعله‌ور شد.» فارس در این گزارش مهاجمان را به خلاف سایر رسانه‌ها و مقامات به جای “خودسر”، دانشجو معرفی کرده است.

Source  : radiozamaneh

مادر سعید زینالی: بازجو می‌گفت دنبال دو پاره استخوان می‌گردید؟

پدر و مادر سعید زینالی، عکس فرزندشان را در دست دارند.
پدر و مادر سعید زینالی، عکس فرزندشان را در دست دارند.
اکرم نقابی، مادر سعید زینالی، دانشجوی ناپدیدشده در جریان حوادث ۱۸ تیر سال ۱۳۷۸، به سخنان اخیر غلامحسین محسنی اژه‌ای، معاون اول و سخنگوی قوه قضائیه جمهوری اسلامی پاسخ داده است.
خانم نقابی در نامه‌ای به آقای اژه‌ای که نسخه‌ای از آن سه‌شنبه ۱۵ دی در اختیار رادیو فردا قرار گرفته، گفته است: «با گذشت ۱۷ سال با شگفتی می‌بینیم که جای ما و شما عوض شده و این ما هستیم که باید مدرکى براى بازداشت پسرمان ارائه بدهیم.»
در نشست مطبوعاتی اخیر سخنگوی قوه قضائیه، غلامحسین محسنی اژه‌ای با بیان اینکه «تاکنون سندی مبنی بر بازداشت» سعید زینالی به دست نیامده، گفته بود: «من در گذشته این موضوع را پیگیری کردم و از مدعیان بازداشت خواستم مدرک یا حتی سرنخی در این موضوع به من ارائه کنند که آن‌ها حتی سرنخی نیز نداشتند.»
سخنگوی قوه قضائیه خطاب به خبرنگاری که این سئوال را مطرح کرده بود، گفت: «اینکه می‌گویید یکی از ارکان امنیتی این بازداشت را تایید کرده به من بگویید تا این موضوع را پیگیر شوم و بدانم که این فرد چرا تاکنون گزارش نداده یا اگر گزارش داده به چه کسی گزارش داده است.»
خانم نقابی خطاب به آقای اژه‌ای گفته است: «براى بازداشت کدام زندانى سیاسى به خانواده‌اش سند مکتوب مى‌دهید که به من داده باشید؟ وقتى خودم و دخترم را دستگیر کردید سند دادید؟ وقتى یک ماه پیش همسرم را دستگیر کردید و من تا شش روز اصلا نمی‌دانستم همسرم را کجا برده‌اید، به من سند دادید؟ و ١٧ سال پیش براى سعید به من سند داده شده که حالا من آن را ارائه دهم؟» 
اما خانم نقابی خطاب به آقای اژه‌ای گفته است: «براى بازداشت کدام زندانى سیاسى به خانواده‌اش سند مکتوب مى‌دهید که به من داده باشید؟ وقتى خودم و دخترم را دستگیر کردید سند دادید؟ وقتى یک ماه پیش همسرم را دستگیر کردید و من تا شش روز اصلا نمی‌دانستم همسرم را کجا برده‌اید، به من سند دادید؟ و ١٧ سال پیش براى سعید به من سند داده شده که حالا من آن را ارائه دهم؟»
مادر سعید زینالی همچنین درباره شواهد و مدارکی که در اختیار دارد، گفته است: «چندین تماس با منزلمان از زندان اوین شد که تماس گیرنده خودش را فردى از اطلاعات اوین معرفى کرد و خبر سلامتى سعید را به ما داد. یا در یکى از تماس‌ها در مورد فعالیت‌هاى سعید از من سوال کردند و تماس خود سعید که حال من خوبه و پیگیر کارم باشید.»
«تفتیش غافلگیرانه مامورین مسلح امنیتى که بدون مجوز و اعلام هویت، تمام مدارک و کتاب‌هاى سعید را بردند»، سخنان فردی به نام «سید» که هنگام بازرسی منزلشان گفته «پسرتان وارد یک سرى مسائل سیاسى شده که باید بررسى شود» و «جواب‌هاى مسئولین وقت مثل آقایان سالارکیا، نقدى، کوثرى، سرهنگ فاطمى و موسوى خوئینى و... که هر کدام سربسته و در حد توانشان بازداشت سعید را کتمان نکرده و فقط گفتند تا تکمیل پرونده سعید صبر کنید ما به شما خبر مى‌دهیم و فعلا کارى از دست ما بر نمى‌آید»، از دیگر مواردی است که خانم نقابی به عنوان دلایل بازداشت پسرش بیان کرده است.
مادر سعید زینالی همچنین افزوده که «سند دیگرش» سخنان «بازجو‌ها» خطاب به خود و دخترش است که به آن‌ها گفته بودند: «دنبال دو تا پاره استخوان مى‌گردید؟ ما دیگه چیزى نداریم به شما بدهیم.»
اکرم نقابی در ادامه خطاب به آقای محسنی اژه‌ای گفته است: «یا پیشنهاد بازجویتان که اگر مى‌خواهى خانواده‌ات و فرزندان دیگرت را دچار مشکل نکنى خودت را به نحوى آرام کن، ما سنگ قبر نداریم که به تو بدهیم برو قطعه شهدا، یکى از شهدا را انتخاب کن و به جاى سعیدت با او درد و دل کن تا آرامش بگیرى.»
سعید زینالی دانشجویی بود که به گفته خانواده‌اش، صبح روز ٢٣ تیر ماه ٧٨، چند روز پس از حادثه حمله به کوی دانشگاه تهران، هنگامی که ۲۲ سال سن داشت، در حضور مادرش دستگیر شد و از آن تاریخ اطلاعی از وضعیت او در دسترس نیست.
اعضای خانواده این دانشجو در سال‌های اخیر بار‌ها به دلیل پیگیری وضعیت او بازداشت و زندانی شده‌اند .

 Source  : radiofarda

۱۳۹۴ دی ۱۳, یکشنبه

یکی از 'مادران خاوران' درگذشت

نیره جلالی مهاجر مشهور به "مادر به‌کیش" از جمله مادران خاوران که ۵ تن از فرزندان و یک دامادش در دهه ۶۰ اعدام شده بودند، صبح امروز یک‌شنبه ۱۳ دی ماه در گذشت.
منصوره به‌کیش، فرزند خانم به‌کیش در فیس بوک خود نوشت: "مادر مهربان و عاشقم امروز صبح در خانه خودش از میان ما رفت. من و خواهرم بالای سر او بودیم و پروانه وار دورش می‌گشتیم و هر چه تلاش کردیم که نفس کم نیاورد ولی نشد. مامان جان را با اورژانس برای احیا به بیمارستان بردیم، ولی متاسفانه بازنگشت و ما را تنها گذاشت."
جعفر به‌کیش، فرزند دیگر خانم مهاجر در گفتگو با بی‌بی‌سی فارسی با اشاره به پیگیری‌هایی که مادرش در طول این سال‌ها انجام داد، گفت: "در تمام این سال‌ها در تلاش بود تا پاسخی دریافت کند، اما هیچ پاسخی به او داده نشد و غیر از مشخص شدن محل دفن یکی از فرزندانش، محل دفن بقیه آنها مشخص نشد. معلوم نشد که عزیزانش چطور اعدام شدند."

خانم مهاجر در دیداری که چند سال پیش با مادران عزادار داشت، گفته بود: "چی بگم؟ بی‌رحم‌ها محمد را در اسفند سال ۶٠، سیامک را در مهر ماه ۶٠، زهرا را در شهریور ۶۲ ، محسن را در اردیبهشت ۶۴ و محمود و علی را شهریور ۶٧ کشتند. من بیشتر عمرم را جلوی در زندان‌ها، برای گرفتن ملاقات و در گورستان‌ها گذراندم. فقط برای همه مادرها آرزوی صبر دارم و امیدوارم خون بچه‌های ما پایمال نشود."

 Source  :BBC

شیخ نمر باقر النمر خری که سرش طلا بود

۱۳۹۴ دی ۱۲, شنبه

توحش عریانی که تمدن نامیده میشود!







“مسلمانان با همت خود تمدن نوین اسلامی را برپا کنند.”
خامنه ای
تمدن نوین اسلامی؟! نمونه این “تمدن” را مردم ایران بیش از سه دهه است تجربه میکنند. گرانی و بیکاری و فقر، اعدامهای جمعی و قتلهای زنجیره ای و قصاص و سنگسار و تعزیر و شلاق و قطع دست و پا، آپارتاید جنسی و بیحقوقی مطلق زنان، فساد و چپاول و دزدیهای میلیاردی، و ممنوعیت شادی و رقص و موسیقی و فرهنگ و هنر مدرن و امروزی از مظاهر این “تمدن نوین” است. “تمدن اسلامی” عین توحش است. توحش هزار و چهارصد ساله ای که در سرمایه داری بحرانزده معاصر بجلو رانده شده و فرصت و زمینه عرض اندام پیدا کرده است. یک نمونه این توحش، جمهوری اسلامی است و نمونه های دیگرش داعش و بوکوحرام و الشباب و النصره و طالبان و کلیه نیروهای اسلامی که افسار گسیخته و بجان مردم افتاده اند.
سرمایه داری بحرانزده معاصر در غرب و در منطقه به این توحش قرون وسطائی نیازمند است. بورژوازی غرب خمینی و جمهوری اسلامی را در مقابله با انقلاب ۵۷ بجلو راند و طالبان را در مقابل شوروی و امروز هم داعش بر زمینه شرایطی که سیاستهای میلیتاریستی آمریکا و متحدینش در خاورمیانه ایجاد کرده است و در بلوکبنیهای منطقه ای بین ترکیه- عربستان- امارات از یکسو و جمهوری اسلامی- اسد- روسیه از سوی دیگر سر بلند کرده و معنی واقعی “تمدن اسلامی” را به همگان نشان داده است.
آنچه به امثال خامنه ای اجازه میدهد تا این توحش را تمدن قلمداد کنند نظریه ارتجاعی نسبیت فرهنگی و نفی فرهنگ و تمدن و ارزشهای جهانشمول انسانی است. تمدن – آزادی و رفاه و برابری و انسانیت – بنا به تعریف و ماهیت خود برای همه ساکنین کره ارض یکسان است و نمیتواند به مذاهب و قومیتها و ملیتها و نژادها تقسیم بشود. تمدن اسلامی همانقدر بی معنی و یک تناقض در خود است که تمدن قومی و ملی و نژادی و تمدن یهودی و مسیحی و آریائی و شرقی و غربی. نسبیت فرهنگی و مالتی کالچرالیسم با نفی این جوهر واحد و جهانشمول انسانی تمدن به ارتجاع کامل میرسد و در را چهار طاق برای عرضه عقب مانده ترین قوانین و اخلاقیات و مقدسات قرون وسطائی تحت عنوان تمدن اسلامی باز میگذارد. اسلام سیاسی چه نوع داعشی اش و چه نوع خمینی- خامنه ای اش، از لحاظ نظری در قرآن و حدیث و احکام و قوانین شرعی ریشه دارد اما آنچه باعث میشود تا این توحش عریان را تمدن قلمداد کنند دکترین ارتجاعی پست مدرنیسم و مالتی کالچرالیسم و نسبیت فرهنگی است. توجیه امروزی “تمدن اسلامی”، همچنانکه توجیه نظری حکومت اسلامی و ولایت فقیه نوع خمینی و خلافت اسلامی نوع البغدادی، بدون پست مدرنیسم ممکن نبود. زمانی این پست مدرنیسم منشا نظریاتی نظیر غربزدگی آل احمد بود و امروز مبنای تمدن نمائی توحش اسلامی امثال خامنه ای و البغدادی است. (امثال روحانی و خاتمی هم همین ساز را میزنند با این تفاوت که خواستار گفتگوی تمدنها هستند و نه مقابله آنها).
باید با پرچم سکولاریسم، آته ئیسم و دفاع از مدنیت و تمدن واحد انسانی به مقابله با توحش اسلامی برخاست. راه این مبارزه را فی الحال جنبش سکولاریستی مردم عراق و افغانستان و جنبش چارلی ابدو در فرانسه و مبارزه پیگیر زنان و جوانان و توده مردم ایران علیه حکومت و قوانین اسلامی به همه نشان داده است. این مبارزه ای است علیه نیروها و دولتهای اسلامی، علیه اسلام پناهی دولتهای غربی و علیه مشروعیت بخشی پست مدرنیستی به اسلامیسم و توحش اسلامی. خامنه ای از مسلمانان میخواهد “به همت خود تمدن اسلامی را بر پا دارند”! مردم عراق فی الحال به همت خود و با شعار “نه شیعه، نه سنی، زنده باد جامعه مدنی” جواب درخوری به اراجیف خامنه ای داده اند.

 Source  : rowzane

اعدام مهدی رنجکش از خرم‌آباد تا ساعاتی دیگر؛ ویدئوی آخرین صحبت‌های زندانی

یک زندانی که با اتهامات مرتبط با مواد مخدر به اعدام محکوم شده است، جهت اجرای حکم به سلول‌های انفرادی زندان خرم‌آباد منتقل شد. ویدئوی کوتاه زیر آخرین صحبت‌های این زندانی را روایت می‌کند. مهدی رنجکش، سال ۱۳۸۹ به اتهام حمل مواد مخدر بازداشت و به اعدام محکوم شد، وی پنج سال گذشته زندانی بوده و امروز جمعه یازدهم دی‌ماه به سلول انفرادی منتقل شد.
 مهدی رنجکش که محکوم به اعدام است می خواهد زنده بماند.همین چند روز پیش سه نفر در همین زندان اعدام شدند در حالیکه در فیلمی خواسته بودند به آنها تنها یک بار دیگر فرصت داده شود. آقای رنجکش در بخشی از این ویدئو با اشاره به معلولیت جسمی و ذهنی گفته است که طی این مدت از درمان مناسب نیز بی‌بهره بوده و برای پایان دادن به اعدام مرتبط با جرائم مواد مخدر تقاضای کمک کرده است.
بر اساس آمار عفو بین الملل ایران در جهان بیشتر از همه کشورها افراد را اعدام می کند، اما بعد از اعدام هزاران نغر تعداد معتادان خیابانی در ایران ده برابر شده.اینرا رئیس کارگروه کاهش تقاضای اعتیاد می گوید.
حتی نمایندگاه مجلس اسلامی وبسیاری از افراد صاحب قدرت هم به بی فایده بودن اعدام متهمان مواد مخدراعتراف می کنند. یکی از اعضای مجلس می گوید حذف مجازات اعدامیان قاچاق به توافق ملی نیاز دارد. لاریجانی هم بحث تجدید نظر در اعدام ها را مطرح کرده. اما هر روز که می گذرد خبر به دار دآویختن های دسته جمعی از ایران به اتهام مواد مخدر گوش میرسد.