مدعیانِ «ملی-مذهبی» خیلی زود قافیه
را در مقابلِ ملایان و متولیانِ دین میبازند؛ و توهماتِ «دموکراسیِ دینی»
به سرعت تبدیل به واقعیتِ «استبدادِ دینی» میشود؛ و محدودیتها و آزار و
اذیتِ اقلیتهای مذهبی آغاز میشود – که در ایران شد و دیدیم…
دوستی حکایت از آن میکرد که در جلسات
عمومی اخیر نهضت آزادی دیگر رد و اثری از تصویر دکتر محمد مصدق دیده
نمیشود؛ و میگفت که گویا این بار دوستان خودشان عکس مصدق را پایین
آوردهاند تا زحمت حزبالله را کم کرده باشند. گفتم امیدوارم این کار موقتی
و از روی مصلحت برای نرم کردن دل ولی فقیه و رفع مزاحمت از برگزاری جلسات
انجام نشده باشد. کاش یکباره بگویند ما مذهبی هستیم و «شتر مُرد و حاجی
خلاص»! به یاد بیاوریم در سال ۵۷ بازرگان به پشتوانه مصدقی بودن نخست وزیری
امام زمان را عهدهدار شد؛ و بعد معلوم گردید که منظور از امام زمان همان
خمینی است که چندی بعد سیاست را به اقتضای زمان علیه بازرگان چرخاند.
در هر صورت فکر نمیکنم این جماعت دکان
دونبششان را تعطیل کنند. حسابشان همواره این است که اکثریتِ مردم
مسلمانند و گرایشهای «ملی»شان هم که روشن است، پس باید هر دو را عرضه کرد
تا مشتری جلب بشود. اگر هم این دو با هم سازگاری نداشت، نداشته باشد. تا
مشتری بفهمد چه خبر است اقلا ده سالی گذشته. آقای یزدی در یکی از مقالههای
خود با طنازی تاکید میکند: «گرایش ملی-مذهبی حداقل در فازِ اول برندهی
دموکراسی خواهد شد. این روند اگرچه بر نظامیان و نیروهای لائیک خوش
نمیآید، اما اجتنابناپذیر است. مگر آنکه بگوییم دموکراسی خوب است به شرطی
که مسلمانان در آن شرکت نکنند!» (۱)
اما آقای یزدی، امان از فازِ دوم! غیر از
تئوری، تجربه هم نشان داده که دموکراسی با دین سازگاری ندارد؛ و مدعیان
ملی-مذهبی خیلی زود قافیه را در مقابل ملایان و متولیان دین میبازند؛ و
توهماتِ «دموکراسی دینی» به سرعت تبدیل به واقعیتِ «استبدادِ دینی» میشود؛
و محدودیتها و آزار و اذیت اقلیتهای مذهبی آغاز میشود – که در ایران شد
و دیدیم. ما هرچه فریاد کنیم که از اسلامِ عزیز هر چیزی دربیاید دموکراسی و
آزادی درنمیآید، به گوش آقایان نمیرود که نمیرود!
حال ماندهام وقتی که آزادی و دموکراسی به
دست نمیآید، پس مردم در انقلابهای ایران یا مصر به دنبال چه هستند؟ مگر
نه آن که مشکل اساسی ما در این صد سال همین نبودِ آزادی بوده است؟ صد رحمت
به روحِ پرفتوحِ خاتمی که از جانبِ «مردم» آشکارا میگوید :«مردم دموکراسی
نمیخواهند»! پس به جای این قیقاج رفتنها صریح بگویید این مردمی که خاتمی
از آنها سخن میگوید آرزومندِ گشت ارشاد و شلاق و تعزیز و حبس و تبعید و
مهاجرتِ میلیونی بودهاند و ما غافل بودیم و نمیدانستیم! بیتعارف بگویید
که ما ملی-مذهبیها گرچه از امکانات دموکراتیک استفاده میکنیم و به قدرت
میرسیم، ولی به دموکراسی اعتقادی نداریم. اما متاسفانه اعتراف به دروغ و
ریا آسان نیست.
دستِ بر قضا در سالهای اخیر، افزون بر
امتحانِ فاجعهبارِ خودمان در سال ۵۷، که گروه «نهضت آزادی» مسئولیت آن را
بر عهده دارد، آزمونهای دیگری این سخن را به اثبات رساند. یکی از آنها
ظهور محمد مرسی در مصر بود، که تا به قدرت رسید میخواست با مادامالعمر
کردنِ ریاست جمهوری جای خود را محکم کند، که ملت مصر هوشیارانه مقاومت کرد،
ولی متاسفانه با کودتای نظامی گرفتار همان دیکتاتوری نظامی قبلی شد.
آزمون بعدی رجب طیب اردوغان در ترکیه بود،
که این یکی را ملی-مذهبیها برایش خیلی هلهله کشیدند و نقاره زدند، و آقای
دکتر ابراهیم یزدی حتی وی را الگو و نمونهی حکومتِ ملی-مذهبی شمرد (۲).
اما اردوغان در مدتِ کوتاهِ زمامداریِ خود نشان داد که در آرزوی خلافت
اسلامی است، و برای تحقق آن از ریختن خون مردم بیگناه سوریه وکشتار
بیرحمانه این مردم توسط داعش ابایی ندارد. بدین ترتیب اردوغان یکی از
فجیعترین جنایتهای بشری را در کارنامه خود به ثبت رساند. ولی گویا این
تجربهها کافی نبوده تا ملی-مذهبیها را به تجدیدِ نظر در عقایدِ خود وا
دارد.
نگاهی به این سه آزمون، صرفِ نظر از
تفاوتهای ساختاریِ دو مذهبِ شیعه و سنی، ما را به یک نتیجه واحد میرساند،
و آن این است که به دنبالِ این آقایان رفتن به فاجعه ختم میشود. طُرفه
این است که بدانیم یزدی، چمران و اردوغان با هم در یک انجمن اسلامیِ
دانشجویانِ آمریکا همکاری کرده و از یک آبشخورِ مکتبی آب خوردهاند. فراموش
نکنیم از خدماتِ چمران یکی هم سپردنِ سازمانِ امنیت به دستِ «انجمنِ
حجتیه» بود؛ که تمامِ گروههای مذهبی و سیاسی تاکنون از مواهبِ آن برخوردار
بودهاند.
من اصلا خدای ناکرده در فکر «تئوری توطئه»
نیستم؛ ولی خوب به نظر شما این تصادف هم عجیب نیست که تک تکِ این جماعت هم
در کشورهای مختلف صاحبِ منصب و قدرت شدند؟ احتمالا خواهید گفت تصادف تصادف
است، و دستِ بر قضا خیلی از کارها با همین تصادفات راست و ریست میشود
(۳). شاید هم پُربیراه نگویید. تاریخ همهاش تصادف است؛ فقط بیمهی ماست که
عیب دارد، و بنابراین باید دائم خسارت بدهیم!Source : tahlilrooz
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر