۱۳۹۴ مهر ۲۰, دوشنبه

ایران، قربانگاهِ انسانیِ و پرورشگاهِ شهیدِ حکومتِ اسلامی

بی‌هیچ توضیحِ اضافی اگر بخواهیم شهید را کوتاه و مفید تعریف کنیم باید گفت کسی که برای اعتلای اخلاق جان خود را از دست می‌دهد که بی‌گمان اگر شهیدِ واقعی را بتوان نام برد سقراط فیلسوف یونانی اولین کسی است که در این راه جان داده و در ادبیاتِ اساطیری خویش سیاوش در همین جایگاه قرار دارد.


حکومتِ جمهوری اسلامی رژیمی‌ست که با پشته ساختن از کشنه‌گان ارتباطی ناگسستنی دارد  و شهید جز لاینفکِ ساختارِ خون‌آلودش می‌باشد، چنانچه به کشته دادنِ از جوان تا مسن و استفاده‌ی ابزاری از نام آنان با عنوان شهید ساده‌ترین شکلی‌ست که می‌توان در قامتِ بد قواره‌ی این نظامِ شوم نگریست.
در قاموس ِ جمهوری اسلامی شهید به کسی اطلاق می‌گردد که در راهِ اهداف و گفتمانِ حکومتی جانش را باخته باشد و بدین ترتیب خانواده‌ی او مورد مواهبِ ویژه قرار خواهند گرفت چنانچه خانواده‌های قربانیانِ جنگ و یا حتا معلولینِ جنگی اگر کوچک‌ترین ابراز نظری راجع به چون چرایی به زبان آورند از چهارچوب خارج و مورد بی‌مهری واقع می‌شوند، به همین دلیل هزینه‌های گزافی از طریق بنیادِ شهید و دیگر نهادهای مرتبط صرفِ کسانی یا عنوانِ خانواده‌ی شهدا و جانبازان که از ستون‌های انقلاب نیز محسوب می‌شوند، می‌گردد و اینها از تسهیلاتِ خاص نیز در تمامیِ امورات‌شان بهره‌مند می‌باشند.
در طولِ جنگِ ویران‌گرِ عمدیِ هشت ساله، افراد زیادی در جبهه‌ها کشته شدند که معمولا حاکمیت  آنان را شهیدان اسلام خطاب می‌کند که در هنگام جنگ آنان را نیز گر چه در جنگِ میهنی ِ قرار داده بودند اما سربازان اسلام می‌گفتند! که هنوز برجسته‌ترین استفاده را از نامِ همین افراد می‌نماید چنان که هرگاه در راستای نیازِ بقا، تعدادی تابوت را بر دستان مردم تحتِ نامِ شهیدانِ مفقود می‌گذارد تا جوِ جنگی و شهیدپروری همیشه در نگاه و اذهان باقی مانده باشد و سیاستِ گذار از بن‌بست را نیز پشتِ سر بگذارند.
اما کارخانه‌ی پرورشِ شهید و شکسته شدن تعریف‌های حقیقی این نام فراتر از آنچه می‌باشد هست، حتا بعد از جنگ هم این روند تا کماکان ادامه دارد و چنانچه در بالا ذکر شد هر کسی پیرو دستورات و رئوسِ جمهوری اسلامی از بین رود در این چهارچوب گنجانده می‌شود حال چه در حینِ کارِ اداری باشد چه در سانحه‌ای مانند کشته شدن حجاج در منا و حتا در مواردی که بعضا پیش آمده است که در مراسم مذهبی بر اثر بر سر کوبیدن‌ها کسی بمیرد و بر او نام شهید گذاشته‌اند!
پیشتر هم در لبنان و فلسطین از سپاهیانی که برای عملیات‌های تروریستی از جانبِ رژیمِ اسلامی مامور می‌شدند شهید نام می‌گرفتند که در این هنگامه هم در جریان است. کشورگشایی و دخالت‌های منطقه‌ایی حکومتِ اسلامی در سوریه و عراق این روزها بازار داغِ تولیدِ شهادت است که آخرینش سرکوب‌گری معروف به نام سردار همدانی بود. او که از کشتار کردستان  تا کشتارِ هشتاد و هشت جز مردم‌ستیزترین نیروهای  پاسدار بود در سوریه  از بین رفت و او را شهید می‌دانند هر چند طیِ ماه‌های گذشته نیز هم از این دسته افراد به مقامِ  آرزوی جمهوری وحشت رسیده‌اند.
فرهنگِ شهدِ شهادت اما رویه‌ی دیگر دارد که از بدوِ حضور حکومتِ اسلامی تا این لحظه‌ مبلغانش خود حاضر به چشیدن طعمِ آن نیستند و هرگز کسی از آنها را ندیده که حتا در راهی که معرفی می‌کنند خود گام گذارند و همگی‌شان روز به روز فربه‌تر و برای یک روز عمرِ بیشتر ماه‌ها در حالتِ کما در بیماستان‌های مجهز بستری می‌شوند تا شاید نمیرند و مبادا چوبه‌ی داری کم شود.
شهید و شهادت در تملک و مستمسکِ دست یک استبدادِ زشتِ مذهبی شده است و از ورودش تاکنون مملکتی را به شهادت‌کده برای خود و قربانگاهی برای مردم مبدل ساخته است که روزی چند بار می‌میرند و هر آنکه نیز بخواهد از اخلاق و حقوقِ انسانی دم زند در گورهای بی‌نام و نشان خواهد خفت تا مبادا شهیدش خطاب کنند چنان  بسیارانی که کَس نشانی از آنها ندارد و کسانی نیز در صفِ چوبه‌های داری هستند که در چهارگوشه‌ی ایران آویخته‌اند چرا که بسانِ سقراط تنها زیباییِ حقیقت را می‌سرایند.

Source :tahlilrooz

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر